پاینده ایران
*
با سلام به شما آقای دکتر زنگنه، خوشحال میشویم که بیوگرافی خودتان را
برای خوانندگانمان بفرمائید؟
من تیرماه 1327
درخانوادهای کُرد و کرمانشاهی متولد شدهام و همانطور که
میدانید ایل زنگنه از بزرگترین ایلات کُرد است که هزاران خانوار از آنها
در عراق کنونی، افغانستان و کرمانشاه، خوزستان، فسا، بوشهر، سیرجان، خواف خراسان
زنجان، همدان و آذربایجان غربی زندگی میکنند و همیشه مرزداران ایران
بودهاند.
* شما همانطور که فرمودید کرمانشاهی و کرد
هستید چطور شد که با حزب پانایرانیست آشنا شدید و به عضویت این حزب در آمدید؟
سالهای آخر دبیرستان بودم که
در بَساط روزنامهفروشی با روزنامه خاک و خون ارگان حزب پانایرانیست
برخورد کردم و با حیرت دیدم که در مقالهای با تیتر بزرگ و در صفحه اول آن
نوشته بودند ژنرال ایرانپرست مصطفی بارزانی حیرت من از آنجا ناشی بود که
همواره در روزنامهها از دلاوران کُرد شمال عراق به نام شورشیان شمال عراق یاد
میکردند و من که از کودکی نسبت به کُردها و به ویژه شادروان ملامصطفی بارزانی
عشق میورزیدم همیشه از این نسبت رنج میبردم چرا که بر طبق
تربیت پدرم کُردها را ایرانیانی میدانستم که با توطئه انگلستان به اسارت دولت
مرکزی بیگانه عراق یعنی خاندان سلطنتی هاشمی درآمدهاند. و اینکه خاک و خون با
آن تیتر بزرگ به نیکی و عظمت از شادروان بارزانی یاد کرده بود بسیار خوشحال شدم و
برای اولین بار آن روزنامه را خریداری و مطالعه کردم و بناگاه با دریائی از عشق به
ایران و اقوام ایرانی که از لابهلای خطوط آن زرین برگ موج میزد آشنا شدم،
عشقی عظیم که هیچ ما به ازائی جز سرافرازی ایران و ایرانی و اقوام جامعه بزرگ
ایرانی را نمیخواست و نمیخواهد، بعدها در مطالعه خاک و خون و آشنائی با
حزب پانایرانیست دریافتم که چه پیوند تنگاتنگی میان حزب پانایرانیست و
پارت دموکرات کردستان آنسوی مرز وجود دارد و حتی هیأتی از حزب به ریاست شادروان
دکترعاملی تهرانی قائم مقام رهبری حزب پانایرانیست و با پیام سرور محسن
پزشکپور رهبر حزب به دیدار شادروان بارزانی در حاجی عمران مَقَرّ ایشان برای مذاکره
رفته است، سالها بعد که دانشجوی پزشکی بودم به نشستهای آشنائی با
پانایرانیسم راه یافتم و به تدریج که با اندیشههای ایرانخواهانه و
عظمتخواه پانایرانیسم آشناتر شده بودم به افتخار عضویت حزب
پانایرانیست نائل گشتم و مراحل حزبی را از سال 1347 تا امروز یکی یکی طی نمودم
و به دنبال کنگره نهم حزب در سال 81 که مجدداً به عضویت شورایعالی
رهبری حزب پانایرانیست با بالاترین رأی انتخاب گردیدم بنا به تصویب آن شورا تا
کنون به عنوان دبیرکل حزب منصوب هستم و افتخار دارم که در این دوران در راه ارتباط
با همه اقوام ایرانی و به ویژه کُردها کوشیدهام و در این مورد و در این دوران
است که با حزب دموکرات کردستان ایران نیز اعلامیه مشترکی صادر نمودیم و در آن
خواستار حرکت به سوی استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک برای ایران شدیم.
*
دکترین حزب پانایرانیست، با کردهای آنسوی مرز آواره در ایران که با حکومت
مرکزی عراق در جنگ بودند بر چه
مبنا و استراتژی بود؟
روحشان شادباد شادروان بارزانی
بزرگ که همواره میگفتند هرجا کُرد است آنجا ایران است یا اگر میخواهید
فارسی را درست یاد بگیرید به کُردستان بیایید. حزب پانایرانیست همواره خواهان
تجدید اتحاد و یگانگی همه اقوام جامعه بزرگ ایرانی و رهائی کردها از اسارت
حکومتهای پوشالی ترکیه، سوریه و عراق بوده و هست به همین دلیل و به عنوان یک
آرمان بزرگ و اِستراتژیک و نه یک روش تاکتیکی که محدود به زمان خاصی باشد همواره
مدافع حقوق انسانی وفرهنگی کُردها در آن سرزمینها میباشد و شما اگر در
دورافتادهترین نقاط ایران از یک دانشآموز یا کارگر و یا کشاورز
پانایرانیست هم در اینباره بپرسید عیناً همان نظری را میدهند که
دبیر کل و اعضای شورای عالی رهبری در مورد کُردها بیان میکنند و دفاع از حقوق
انسانی و فرهنگی کُردها یک عقیدۀ جازم پانایرانیستی است و رهبری نهضت ما
یعنی سرور محسن پزشکپور نیز همواره گفتهاند راه پانایرانیسم از کردستان
میگذرد و همین جا بگوییم که احزاب کُردی چه با حزب ما باشند و چه نباشند ما
مدافع همیشگی حقوق کُردها باقی خواهیم بود و هیچ مابهازائی جز
سرافرازی همۀ اقوام ایرانی نخواهیم خواست. در همین راستا سرور پزشکپور قرارداد
الجزیره را که به قتل و عام کُردهای آن سوی مرز منتهی شد همواره قراردادی خائنانه و
ضدایرانی اعلام کردهاند.
* برای
کردها که هرگز ندیده بودند حزبی سراسری مُهری تأیید به مبارزاتشان بزند و
پشتیابانشان باشند تا چه اندازه همیار شما در این راه بودند؟
راست میگوئید که مهربانی
از سایر برادران و خواهران ایرانی خود به ویژه در احزاب سیاسی کمتر دیده بودند و
البته به سختی باور میکردند ولی خدای ایران یار ماست و توانستیم حقیقت
اندیشههای نیکخواهانۀ پانایرانیسم وحزب پانایرانیست را به دلاوران
کُرد در همۀ سرزمینها ثابت نمائیم تا جائی که شادروان دکتر محمدرضا عاملی
تهرانی قائممقام رهبری حزب و اندیشمند گرانمایۀ نهضت پانایرانیسم با
حمایت شادروان بارزانی به نمایندگی مردم مهاباد در مجلس بیستو دوم شورای
ملّی برگزیده شدند. گذشته از آنکه خود ما در آن زمان در صدها روستای کُردستان و
آذربایجان غربی و کرمانشاه و اسدآباد و همدان شوراهای مشورتی وابسته به روزنامۀ خاک
و خون و در همه شهرهای آنجاها تشکیلات منظم حزبی داشتیم. به هر حال حزب ما هرگز با
کُردهای اینسوی مرزهای پوشالی مشکل ارتباطی و پیوند نداشته است. و یاد دارم قبل از
رستاخیز قرار بود برای شرکت در کنگرۀ حزبی دو هزار کُرد پانایرانیست (زن و
مرد) با لباسهای ویژۀ خود و بازوبند حزبی در مَعیّت شادروان سرور حیدرقلی آسترکی
مسئول کوشا و فداکار حزب در کُردستان و همسر دلاور و همیشه همراه ایشان بانو فرشته
آسترکی پیاده به سوی تهران حرکت نمایند که متأسفانه به علت اعلام رستاخیز لغو گردید
و هم اکنون یکی از فعّالترین پایگاههای حزب کماکان در آذربایجان غربی و
کُردستان است. ضمناً همانگونه که قبلاً هم یادآوری کردم هم اکنون نیز با حزب
دِموکرات کُردستان ایران که از جمله احزاب فعال در کُردستان میباشد ارتباط و
تعامل خوبی داریم. همینجا باید تذکر دهم که افراد و گروههائیکه
متأسفانه دید ناسیونالیستی و پانایرانیستی ندارند همواره
موضعگیریهای حزب پانایرانیست را در مورد کُردها و شیعیان سراسر جهان
با حیرت و تردید مینگرند کما اینکه یکی از رجال گذشته با ناباوری در برابر
حمایتهای پانایرانیستها از شیعیان، کُردها و طرح شعار معروف " کشور
عراق سرزمینی عربی نیست، آن کشور به شیعیان ، کُردها و دیگر وابستگان ملت بزرگ
ایران و اقلیتی از اعراب تعلق دارد" از سرور پزشکپور پرسیده بود با همه
تضادهای عقیدتی که شما با کُردها و احزاب گوناگون کرد و شیعی دارید چگونه این همه
از آنها حمایت و جانبداری میکنید؟ و سرور پزشکپور فرموده بودند ما کاری
به عقاید و افکار آنها نداریم ما کُردها و شیعیان را وابستگان نژادی و فرهنگی ملت
بزرگ ایران میدانیم و وظیفه تاریخی خود و ملت ایران میدانیم که در همه
عرصهها از احقاق حقوق انسانی و فرهنگی آنها دفاع نمائیم و حتماً به یاد دارید
که ایشان در سرمقالهای در نشریۀ داخلی حزب به نام حاکمیت ملت به دفاع جانانه
از اوجالان پرداختند و او را صلاحالدین ایوبی این زمان کُردها
نامیدند.
*
آیا بعد
از آزادی کردستان عراق (جنوبی) سفری هم به نزد دوستان خود
داشتهاید؟
ما اعلامیهها و
پیامهائی در این رابطه ارسال کردهایم و انتخاب کاک مسعود بارزانی را به
ریاست اقلیم کردستان عراق و دکتر جلال طالبانی را به ریاست جمهوری عراق تبریک
گفتهایم و با نمایندگی حزب دموکرات کردستان عراق در تهران مرتباً تماس
داشتهایم و در جلسات آنها حتی خودم سخنرانی هم کردهام ولی متأسفانه تحرّک
کافی و لازم از جانب آنها ندیدهایم. ما آمادهایم به دعوت کاک مسعود
بارزانی هیأتی از سوی حزب پانایرانیست به کردستان آنسوی مرزهای پوشالی اعزام
نمائیم و بیشترین سطح روابط و همکاری ممکن را با آنها برقرار کنیم، دکتر جلال
طالبانی هم که ریشۀ ایلی زنگنه دارند طبیعتاً مورد علاقۀ شخصی من هستند و خوشحال
میشوم با ایشان هم دیداری حزبی داشته باشم.
*
بارها از آقای پزشکپور و هم
چنین شما شنیده شده که پشتیبان حکومت کردی هستید، بسیار خشنودیم که شفافتر به
این بابت بپردازید؟
ما اعتقاد داریم همه
کِردهایی که در میان غیر ایرانیان زندگی میکنند بتوانند زبان و فرهنگ خود را
حفظ نمایند و حاکمیتی در چهارچوب کشورهای کنونی خود برای ادارۀ خود داشته باشند و
در ایران هم معتقدیم که کُردها و همه اقوام ایرانی دیگر، انجمنهای ایالتی و
ولایتی مانند قانون اساسی گذشته داشته باشند و بتوانند آزادانه و با اختیار کامل
امور مناطق خویش را اداره نمایند و بیشتر و آشکارتر از گذشته در سرنوشت کل جامعه
ایرانی دخالت و تشریک مساعی داشته باشند، البته میدانید که وضعیت کُردها در
ایران کنونی با سایر کشورهائی که کُردها در آن ساکنند تفاوت دارد، به ویژه
سرزمینهای کُردنشین عراق و سوریه و ترکیه هستند که کُردها به دنبال تجزیه
ایران بزرگ در آنها گیر افتادهاند و این کشورها سابقۀ تاریخی نداشتهاند
ولی کُردهای ایران کنونی در میهن واقعی خود و در کنار سایر اقوامی زندگی
میکنند که هزاران سال است مرزدار آن و پرچمدار فرهنگ انسانی آن بودهاند،
در آن سرزمینها تاکنون با کُردها چون غیررفتار کردهاند ولی در ایران،
سرزمین مادر، صاحبخانه بودهاند و گر چه در برخی نقاط کردستان
نارضایتیهائی از کم توجهی به فرهنگ کردی مشاهده میشود ولی این مشکلی است
عمومی که معمولاً حکومتهای مرکزی بیآرمان یا خودکامه اصولاً نسبت به همه
اقوام ایرانی مرتکب شدهاند و توطئه یا برنامه خاصی آن هم اختصاصاً بر علیه
کُردها نداشتهاند و به همین لحاظ در همه دورانهای تاریخی نه تنها کُردها
در ادارۀ امور داخلی و مرکزی کشور سهیم بودهاند بلکه در بسیاری موارد مستقیماً
و مستقلاً کشور را اداره کردهاند و ازآن جمله است در زمان مادها، هخامنشیان،
اشکانیان، ساسانیان، صفویه، افشار، زندیه، قاجار و حتی پهلوی، منتهی شاید عناصری از
کردها مانند عناصری ازسایر اقوام ایرانیکه به قدرت و مقامات دولتی
رسیدهاند متأسفانه چندان عِرق کُردی و وابستگی قومی نداشتهاند که
وظایف تاریخی و اجتماعی خود را نسبت به مردم و سرزمین پدری به قدر کافی و با جدیّت
انجام دهند، کما اینکه شما در مورد ترکیه، عراق و سوریه هم حتّی میبینید
داشتهایم که عناصری کُرد نژاد به دور از تعهدات قومی خود دل به حکومتهای
مرکزی حتی ضدّ کُرد بستهاند و صاحب جاهوجلالی هم شدهاند تاجائیکه در
آن سرزمینها وزیر و استاندار و غیره هم از میان کُردها داشتهایم اما در
ایران که اصولاً حکومت ضِدکُرد سابقه ندارد گروندگان کُرد به حاکمیتهای
خودکامه معمولاً از دلسوزان حقوق نژادی و فرهنگی کُردها نبودهاند و اگرهم
خدمتی کردهاند که حتماً هم کردهاند بیشتر جنبۀ عمومیو کشوری داشته
است، به هرحال حزبپانایرانیست در مجموع طرفدارآن چیزی است که
اولاً
بیشترین رضایت را درمیان کُردها فراهم نماید و ثانیاً تأمینکننده
خواستهای اکثریتی آنها در زمینۀ حقوق شهروندی، فرهنگی واجتماعی باشدو بدون
تردید دراین اعتقاد خود قویاً نیز پایبند خواهیم بود.
*
آیا
همانطوری که پشتیبان مبارزاتی کردهای عراق بودید چه مناسباتی را در قبال کردهای
ایران داشتهاید؟
فکر میکنم این پرسش را در
بخشهای قبلی پاسخ دادهام و از شما میپرسم از حزبی با امکانات ما در
شرایط خاصّ سیاسی ایران در قبل و بعد از واقعۀ بهمن 1357 چه انتظاری
داشتهاید که ما کوتاهی کرده باشیم؟ ما به آرمان پانایرانیسم که دفاع
همیشگی و جاودانۀ دفاع از همۀ اقوام ایرانی است وفا داریم و در حد امکانات خود هرچه
توانستهایم کردهایم چه از طریق بیدار کردن تودههای مردم نسبت به
حقوقی که کُردها میخواهند و حق آنهاست با نوشتن مقالاتواعلامیههای
گوناگون چه تشکیل اجتماعات، تظاهرات و میتینگهای گوناگون و وسیع و چه تلاش
همیشگی برای ارتباط با تشکیلات کردی مدافع حقوق مردم .
* میگویند
خواسته حزب پانایرانیست به سلطه در آوردن فلات ایران به زیر پرچم حکومت مرکزی
است؟
اصولاً به کار بردن کلمه سلطه
ظلم به پانایرانیستها است، نهضت و حزب ما خواهان زندگی مشترک و
سرافرازانۀ همۀ اقوام ایرانی در کنار یکدیگر و حرکت مشترک آنها به سوی آن جایگاهی
است که حق مسلّم این ملّت بزرگ میان جامعۀ ملل آزاد و پیشرفته و متمدن دنیاست، در
مورد سرزمینهائی که امروز بر طبق اصول سازمان ملل دولت کشورهای جدید هستند ولی
سکنۀ آنها را اقوام ایرانی که برپا کنندگان فرهنگ انسانی ایرانی تشکیل میدهند
نیز عقیده به گسترش اِکو یا سازمان پیمان همکاریهای منطقهای داریم تا
تشکّلی شبیه و بسیار قویتر از اتحادیه اروپا را سازمان دهیم و امکانات مشترک
فرهنگی و مادی خویش را تا حد امکان یک کاسه نمائیم. ضمناً ما هرگز به سلطۀ جابرانۀ
حکومت مرکزی بر اقوام ایرانی هم هرگز اعتقاد نداشتهایم و نداریم و به قول سرور
پزشکپور ما پانایرانیست هستیم نه پانتهرانیست.
* دیدگاه شما نسبت به فدرالیسم برای عراق چیست؟ آیا کردها باید به این مدل حکومتی
اکتفاء کنند؟
من در مورد عراق و
سرزمینهائی چون ترکیه و سوریه اعتقاد دارم تا هر میزان که امکان اداره مناطق
کُردنشین بدست خود کُردها فراهم میشود نباید آن را از دست دهند و آن امکانات
را پایگاهی برای اختیار و اقتدار بیشتر قرار دهند.
* نظر شما در مورد خواسته
کردها در مورد کرکوک چیست آیا باید تحت فشارهای ترکیه و کشورهای عربی آن را به
اعراب تقدیم کرد؟
مصلحتسنجی و
زمانشناسی در مورد مسئله کرکوک با مسئولین و رهبران کردستان عراق است ولی به
هرحال کرکوک بخشی از کردستان است و هیچ قرار یا قراردادی این مالکیت تاریخی را
نمیتواند منع نماید.
*
کردهای ایران (کردستان شرقی)
خواهان فدرالیسم هستند و آقای پزشکپور هم از فدرالیسمی ایرانی سخن به میان
آوردهاند پس چرا کردهای ایران از همکاری با احزاب سراسری امتناع میکنند و
بیشتر به دنبال دوستانی در خلقهای دیگر هستند؟
اتفاقاً این اشتباهی است که به
نظر من نباید اتفاق میافتاد و من مرتباً به دوستان کُرد خود توصیه کردهام
راه رسیدن شما به حقوقتان پیوند با احزاب سراسری و مطرح کردن شعارهایی سراسری برای
رهائی همه ملت ایران و استقرار حاکمیتی ملی است و در پناه این اتحاد و یگانگی است
که به خواستهای قومی خودهم خواهید رسید و اطمینان کافی در جامعه نسبت به
اهدافتان به وجود خواهید آورد. شاید همین نظر بود که دوستان حزب دموکرات کردستان
ایران را به صدور اعلامیه مشترک با حزب پانایرانیست تشویق
نمود.
* تعریف
شما از قوم و ملت چیست؟ آیا فارس قوم است (آقای پزشکپور میگفتند نیست) آیا
کلمه قوم شامل حقوق سیاسی نمیشود و آیا ملت به معنای جدائی خواهی
است؟
در درازای تاریخ اقوام
گوناگونی در کنار هم زندگی کرده و میراث مشترکی از فرهنگ و آداب و رسوم و آرزوهای
مشترک ساختهاند و یکپارچه و هماهنگ از آن میراث و سرزمین مشترک دفاع
کردهاند وغمها و شادیهای مشترک آفریدهاند و به تدریج به هم گره
خورده و پیوندهای فراوان و حافظۀ تاریخی مشترک ساختهاند و ملتها شکل
گرفتهاند. ملت زنجیرۀ ناگسستنی نسلهای گذشته و حال و آینده و
موجودیتی زنده و قائم به الذات تاریخی است که با خواست هیچ خودکامه و یا
بیگانهای شکل نگرفته استوهیچ نقشه از پیش طراحی شدهای برای آن وجود
نداشته است و ندارد و آرمان مشترکی دارد که باید به کمک عِلم ناسیونالیسم که به
وجود آورندۀ آن در مکتب ما شادروان دکتر محمدرضا عاملی تهرانی است شناخته شود.
اقوام مجموعهای از خانوادهها و تیرههای وابسته به یک ملت هستند که
گرچه ویژگیهای خاصی منحصر به خود دارند ولی در بستر حیات یک ملت تاریخی شکل
گرفتهاند و به حیات خود ادامه میدهند. پدیدۀ اقوام شاید به دهها هزار سال
قبل برمیگردد که حضور آنها در کنار هم ملتی واحد را شکل داده است ملتهای
تاریخی اینگونهاند و هویت مشترک دارند هویتی که باطرح مسائل سیاسی روز وخواست
افراد به زیر سئوال برده نمیشود.
من در این لحظۀ تاریخی قومی به
نام فارس نمیشناسم اگر زمانی پارسها بودهاند امروز فقط
نامی از آنها باقی است همانطور که مادها هم دیگر نیستند و ما امروز اقوام لُر
و کُرد و بختیاری و آذری را بازماندگان آنها میدانیم یا پارتها امروز کجا
هستند، مسئله زبان فارسی چیز دیگری است این زبان محصول کوشش مشترک همه اقوام
گوناگون ایرانی در هزارۀ اخیر است که زبان ملی و مشترک در پیوند با فرهنگ و زبان
همه اقوام گوناگون ایرانی ساخته و پرداختهاند و همه توان فکری و ذهنی خود را
برای غنای آن به کار بردهاند و هویت مشترک همه اقوام ایرانی است و اتفاقاً در
ابتدای سُخَنم از شادروان بارزانی یاد کردم که فرموده بود اگر میخواهید
فارسی را درست یاد بگیرید به کردستان بیائید چرا که همۀ توان معنوی اقوام ایرانی از
جمله کُردها در ظرف زبان فارسی ریخته شده و شاهکار و میراث مشترکی به
وجود آوردهاند که به همه آنها تعلّق دارد و هیچ قوم خاصی در ایران
بزرگ نمیتواند ادّعای مالکیت خاص آنرا داشته باشد در مورد اینکه برخی گویندگان
و نویسندگان مفاهیم قوم و ملت را با هم خلط میکنند به نظر من یا لَغلَغه زبانی
است و زیاد نباید در مورد آنها بحث و جدال کرد ما همیشه به هواداران دفاع از حقوق
اقوام ایرانی توصیه کردهایم که به جای دعواهای لغتی مفاهیم را نگاه کنیم اگر
به کار بردن قوم یا ملت برای گروهی از ایرانیان با هدف تجزیهطلبی نباشد دعوائی
بر سر آن لازم نیست و نباید هدفهای والاتر انسانی را فدای این لغات و کلمات
نمود اما اگر منظور افرادی از بیان این کلمات نیّت شومِ
تجزیهطلبانه است که من پاسخ آنرا به اکثریت افراد آن قوم میسپارم و یقین
دارم از چنین شائبهای برخود ننگ دارند.
*
آیا ایرانی بودن یعنی فارس و تهرانی و شیعه بودن است؟
هرگز چنین نیست و هرکس که
کمترین دانشی داشته باشد میداند که ایران کشوری کثیرالاقوام و کثیرالمذاهب است
و ایرانی به نام هیچکدام از این اقوام و مذاهب به تنهائی شناخته
نمیشود.
* آیا
آنطوری که این خلقها، قومها، ملتها شایع میکنند در ایران فقط به
آنها ظلم میشود و به فارسها اجحافی صورت نمیگیرد؟در گوناز
تیوی که برای جدائی آذربایجان از ایران تبلیغ میکند مرتباً این مسائل
شنیده میشود؟
اولاً
گفتم که خلق یا قومی را به نام فارس اصولاً امروز نمیشناسم حتی اهالی
استان فارس هم مخلوطی از کُردها، قشقائیها، اعراب و لُرها است و فارسی تنها
زبان مشترک همۀ آنها میباشد.
ثانیاً:
تجزیهطلبان به نیّت شومِ ذهنی خود میخواهند فضای جامعه را با نفرت و خون
آغشته سازند و برای نابودی ایران و ایرانی چارهای جز پراکندن نفرت و دروغ
ندارند وگرنه اقوام ایرانی در هیچ زمانی از تاریخ سندی وجود ندارد که برای تجزیه و
جدائی ازیکدیگر کوشیده باشند آنچه وجود دارد حاکمیتهای ظالم مرکزی
بودهاند که به دلیل سودجوئی خویش همۀ مردم و اقوام ایرانی را اسیر استثمار و
ظلم حکومتی خویش کردهاند و شما در تاریخ همواره حرکتی هماهنگ در میان اقوام
ایرانی را برای نجات از ستم حکومتهای مرکزی مشاهده کردهایدکه امروز
همهمینطوراست وما همگان را به حرکتی واحد برای استقرار حکومتی ملی و
آرمانخواهانه دعوت میکنیم.
جمهوری اسلامی ایران از
اینکه شما در داخل کشور هستید و دست از فعالیت بر نمیدارید تا به چه اندازه
این وضعیت را بر میتابد چون شنیده شده که گویا حملات فیزیکیای به آقای
پزشکپور شده است؟ و همچنین رفقایتان مرتباً به دادگاه احضار میشوند؟
به هر حال ما هم بمانند همه
گروههائی که کوشش آشکار برای استقرار حاکمیت ملی مینمایند مورد عتاب و
گرفتاریهای خاص قرار داریم اما شیوۀ مدبّرانۀ شورای عالی رهبری حزب
پانایرانیست و مقاومت سرسختانه اندامان پانایرانیست راه چارهای برای
حاکمیّت جز تحمل حضور ما در عرصه سیاسی ایران به جا نمیگذارد و متأسفانه درست
است مرتباً با دادگاه و دستگاههای اطلاعاتی درگیر هستیم و سرور پزشکپور هم با
ناجوانمردانهترین طریقی در نزدیکی منزلشان مورد هجوم قرار گرفتند. بطوری که از
نقاط مختلف بدن دچار خونریزی شدید شدند و حتی چشمهایشان نیاز به جراحی پیدا
کرد الحمدا... درحال حاضر شاداب و تندرست و چون گذشته عامل شادابی و طراوت همه
پانایرانیستها هستند.
*
همکاری موجود میان دگراندیشان
در داخل کشور تا چه اندازه است؟
ما نهایت تلاشمان را برای
برقراری ارتباط و همکاری با سایر گروهها انجام دادهایم و پیششرطهای
ما برای همکاری با گروهها عبارتاستاز:
الف) اعتقاد به استقلال و
تمامیت ارضی ایران .
ب) اعتقاد به
استقرار حاکمیت ملی از طریق رأی آزاد مردم ایران.
*
آیا حزب
پانایرانیست هرگز در ساختار و تشکیلات جمهوری اسلامی از
ابتدا تا به حال نقشی داشته است؟
هرگز
* پیام شما
به عنوان کردیکه دبیر کلی نستوه، مبارز، موفق و مثمر ثمری برای
حزب پانایرانیست و عامل ارتباطی دوباره مابین کردها و حزبتان بوده و هستید
برای کردها چیست؟
کُردها اصیلترین قوم
آریائی ایرانی هستند و همواره علیرغم ناملایمات بسیاری که دیدهاند
نقشاساسی در حاکمیت ملی ایران داشتهاند و امروز بهجایتوجه صرف
به مسائل قومی و حتی برای حل شدن مسائل قومی بهتر آن است که شعارهای عمومی برای
رهائی همه مردم ایران را مطرحکنند تابتوانند حمایت افکار عمومی و دیگر
ایرانیان را جلب نمایند وهمانگونه که تا به حال عمل کردهاند از ارتباط با
مدعیان دفاع از حقوق قومی سایر اقوام ایرانی که شائبه تجزیهطلبانه دارند پرهیز
نمایند.
در پایان سپاس فراوان ما را به
خاطر اینکه وقتتان را در اختیارمان نهادید بسی سپاسگذاریم و آرزوی رسیدن و موفقیت
در اهداف و مبارزاتتان را داریم.