هموندي

      حزب پان ايرانيست از همه ي ايرانيان ميهن پرست و آزاده عضو مي پذيرد , چنانچه تمايل داريد براي پيوستن اقدام نماييد

 

پاينده ايران

در دل پاينده ايران پيامي نهفته است

پاینده ایران

پياميست به روشني خورشيد آريايي و خروشندگي شيرانش و به گستردگي همه دشت ها و كوهها و درياهايش. به فره هي و شكوهمندي تاريخ ديرينه اش و فرازمندي و گستردگي نخستين شهرآييني اش.

پياميست به تو اي كسي كه خود را ايراني ميداني ولي ايران را نمي شناسي به تو اي كسي كه ميهن بزرگت به نيرنگ دشمنان به كشورهاي كوچكتر تكه تكه گشته است .

به تو اي فرزند رشيد ميهن كه در ايرانستانهاي جدا گشته از پيكر سرزمين مادر، روزهاي اسارت را سپري مي سازي و جداي از هم ميهنان، جور بيگانگان را بر دوش مي كشي. به تو اي ايراني كه در شهرهاي پرافتخار و تاريخي مام ميهن، بخارا و سمرقند بسر مي بري و زنجير بندگي حكومتهاي ستمگر را بر گردن خود استوار مي بيني. به تو اي هم ميهن كه زندان جدايي را به نيرنگ ميهنت افغانستان ناميده اند. و بتو اي كرد دلير كه نياكانت نخستين پرچمدار پادشاهي ميهنت بودند و امروز با پراكندگي ات آرمانهاي ايران بزرگ را در جدايي سياه مي بيني.به تو ای ایرانی ِ جای گرفته در قفقاز که که میان کشورهای بی پایه و دولت هایی ساختگی در میان فقر و خفت ،در بادکوبه و شروان و گنجه به سر می بری!

پاينده ايران سرود نگهداشت پاسارگاد و پارسه را در برابر ويرانگريهاي نيروهاي اهريمني مي سرايد. پاينده ايران چكامه پيروزي ايرانيان بر انيرانيان ،آزادگي بر بندگي ،نيك فرجامي بر بد فرجامي ِ ايرانيان است. پاينده ايران ستايش است .سخن گفتن با نوشين روان كورش است كه اندر آن واژه ي "دوباره مي سازمت ايران" نگاشته شده . دروديست بر همه ايرانيان از كيومرس تا سوشيانس و فروغيست بيكران در ژرفناي پندار ،گفتار و كردار سپنتايي ي ايرانيان باستان ،كه ايدون مي خروشند: دگرباره نام ايران و ايراني در جهان به درخشش درخواهد آمد .دوبار ايران ،ايران خواهد شد و ايرانيان ،ايراني.پاينده ايران سلام آريايست، درود و بدرود ايرانيان است.
پاینده ایران
 

ارمنستان كليد قفقاز است

يازدهم تير 87

دكتر سهراب اعظم زنگنه

 

سفر سه روزه ی وزیر دفاع جمهوری اسلامی ،سردار سرتییپ مصطفی نجار به ارمنستان و امضای تفاهم نامه ی همکاری با آن کشور گام مثبتی است که با تنها کشور واقعی و ملت تاریخی موجود در قفقاز یعنی ارمنستان و ملت ارمن که بیش ترین پیوندهای تاریخی ،فرهنگی و نژادی را با ایرانیان دارند ،برداشته شده است.

ارمنستان کلید قفقاز است و زندگی مشترک چند هزارساله ی آنها با ملت بزرگ ایران با خود همه میراث های مشترک معنوی دو ملت را در بردارد.کتاب ارزشمند بنیاد مکتب پان ایرانیسم در سال 1326 صریحا اعلام میدارد که ارامنه ملت تاریخی کهن سالی هستند و نهضت پان ایرانیسم حق آن ها  را برای تشکیل دولتی مستقل را کاملا تائید و پشتیبانی می نماید.تاریخ 60 ساله مبارزات پان ایرانیستی همواره شاهد حضور ایرانیان ارمنی ِ ایران پرست در صفوف حزب پان ایرانیست بوده است.گرچه این نهضت ایران خواه هرگز از حضور سایرایرانیان کلیمی و آشوری نیز خالی نبوده است.

اصولا در غرب آسیا از هزاره های دور ،ملت بزرگ ایران و حکومت های ارمن در کنار هم پاسدار فرهنگ انسانی آریایی بوده اند .بویژه ایران و ارمنستان ویژگی های مشترک عظیم دارند و ایرانیان گذشته از آنکه بیشترین دلبستگی ها را به آزادی و رفاه و سربلندی کشور ارمنستات داشته باشند در پیوند با ایرانیان ارمنی نزدیک ترین و صمصیمانه ترین روابط را بر پا کرده اند و خدمات بزرگان ارمنی در مشروطیت ،دلاوری ِ شهدای ارمنی در دوران دفاع مقدس فرامش نشدنی است.ارمنستان _و ایروان پایتخت آن _همواره از کانون های ایران پرستی و عشق به تاریخ و فرهنگ ایران و زبان فارسی بوده است و هم اکنون کرسی ایران شناسی دانشگاه ایروان و بخش های شاهنامه شناسی و فارسی پروی در ایروان بسیار فعالند.

تفاهم نامه ی دفاعی میان ایران و ارمنستان گام مثبت و رو به جلویی در روابط دیرینه ی دو ملت تاریخی آسیاست و تاکید سرتیپ مصطفی نجار به حل مسالما آمیز مسئله قره باغ میان اران (ایران شمالی) و جمهوری ارمنستان بیان خواست قلبی ملت ایران برای حل سریع و عادلانه ی مشکل قره باغ میان عزیزترین و گرامی ترین پاره های تن ملت ایران یعنی آرانی ها و دوستان و همسایگان تاریخی ملت بزرگ ایران است چرا که ملت ایران نمی پسندد و دوست ندارد و در عین حال برایش تلخ خواهد بود که میان مردمان آران (ایرانشمالی) و ارامنه اختلاف و دشمنی و بر خورد پیش آید و همواره خواهان سربلندی و رفاه و صلح و دوستی مردمان آران ارمن در بستر بزرگ منافع تاریخی و ژبئپولتیک ملت ایران می باشد.

آرزومندیم که درک درست حقایق و میراث مشترک تاریخی دو ملت ایران ارمن به برقراری صلحی پایدار در قره باغ میان دوستان ارامنه و هم میهنان ایرانی تبار ما (آرانی ها ) منجر گردد.قفقاز مرز آسیا قرین صلح و دوستی و رفاه و سربلندی و در ارتباط تنگاتنگ با ملت بزرگ و تاریخی ایران باشد.

 | نظرات  خوانندگان

شيعه كشي تا كي؟

يازدهم تير 87

بمب گذاری ها و فجایع انسانی اخیر در عراق(میانرودان) که قتل عام شیعیان و تحریک آن ها برای ایجاد جنگ داخلی و تداوم نسل کشی وابستگان به فرهنگی ملت ایران را هدف قرار داده و حملات لجام گسیخته به جنوب شیعه نشین لبنان حکایت از طراحی نقشه جامعی برای حذف آثار حضور فرهنگی ملت ایران و وابستگان آن در خاورمیانه دارد که گرچه القاعده و اسرائیل به ظاهر ایفاگران نقش اول آن در کشتار و به مبارزه طلبیدن شیعیان را بازی می کنند ولی در پشت سردست های پنهان امپریالیسم و سرمایه داری جهانی و حمایت های آشکار و نهان کشورهای عربی را به آسانی می توان دریافت.

 ،استقرار حاکمیت مردمی در عراق و اتحاد وابستگان به ملت بزرگ ایران یعنی کردها و شیعیان آن سامان که حدود هشتاد سال توسط حکومت های مخلوق و وابسته به استعمار مرتبا و مکررا قتل عام نژادی و فرهنگی می شدند طلیعه ی حیات دوباره اقوام و وابستگان ملت ایران و آغاز دوران سازندگی و خلاقیت آنها و ایجاد شرایط لازم برای زیست سرافراز به موجب اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و قرار گرفتن عراق متحد و ایرانخواه و ایران جو در کنار ملت بزرگ ایران خشم و کینه ی تاریخی دشمنان آیین و فرهنگی آشنانی ملت بزرگ ایران را فراهم کرده است و بی دلیل نیست که حتی مبارک رئیس جمهور ی مصر که هنوز نادانشته در طبل توخالی عبدالناصر گجستک برای عربیت مصر و رهبری جهان خیالی آن که هرگز وجود خارجی نداشته اعتراف کرده(و البته گاف بزرگ از نظر خودشان و مصالح کشورداری ) که شیعیان کشورهای عربی قبل از خود به ایران وفادار هستند و این عمق نفوذ فرهنگی ملت ایران را از یک زاویه نشان می دهد و از زاویه دیگر خشم حاکمین کشورهای به اصطلاح عرب را نسبت به حقوق و توانایی های معنوی و مادی ملت ایران به نمایش می گذارد و  در20سال گذشته مرتبا اتحادیه عرب ، ایران را بزرگ ترین دشمن خود اعلام کرده است بگذریم که این شانتاژ واقعیت ندارد و اگر ایران در برابر تفتین های آنها ایستاده است صرفا همین آشکار بودن دست استعمار از آستین آن هاست وگرنه ملت بزرگ ما هرگز کینه ی ضد عربی ندارد و اگر بحث های تاریخی گاهی رخ ضد عربی می گیرند ربطی به عملکرد ملت بزرگ ایران ندارد و اتفاقا در پناه اقتدار ملت ایران همواره اعراب و معربین سرفراز و آسوده خیال بوده و خواهعند بود و تاریخ نیز چنین نشان داده است. به هر حال استعمار به یاری عوامل و اذناب و ایادی خود در تلاش برای براندازی اقتدار ملت ایران در هم کوبیدن کردها و وابستگان نژادی و شیعیان وابستگان فرهنگی ملت ما را هدف قرار داده اما متاستفانه حاکمیت فرقه ای عالما و عامدا و یا به دلیل عدم شناخت دیدگتاه آرمانی ملت ایران عملا دست در دست دشمنان تاریخی نژاد و فرهنگی ایران زمین اشتباهات فاحش و خطاهای جبران ناپذیر در این مسیر نموده و مخاطرات عظیم فراراه ملت بزرگ ایران به وجود آورده است و عملا سرزمینی که قلب تپنده ی شیعیان جهان بود با اقدامالت به ظاهر جانبدارانه ی حاکمیت فرقه ای از از وابستگان فرهنگی ایران زمین یعنی شیعیان کاری کرده است که جز خواست استعمارگران برای درهم شکستن این وحدت و یگانگی نبوده است ، چنان که اقدامات و باورنکردنی آنها در مورد جمهوری آران رها شده از چنگال شوروی سابق (جانشین خون خون آشام تزاران درنده خوی روسیه)کار به جایی رسانده اند که اکثریت جمعیت شیعه جمهوری آران امید خود را به حاکمیت ایران از دست داده اند و شیعیان افغانستان و پاکستان و هند مرتبا قتل عام و تحقیر می گردند و اینک نوبت عراق و جنوب لبنان رسیده و عملکرد حاکمیت فرقه ای آنها را نیز در مسیر سرکوب و سلب قدرت انداخته است. ملت ایران باید هر چه زودتر به دفاع واقعی و منطقی از وابستگان نژادی خود چون کردها، بلوچ ها و آرانی ها و وابستگان فرهنگی خود چون شیعیان جهان بپردازد و تا قبل از آن که ندانکم کاری های حاکمیت فرقه ای و عوامل استعمار و استثمار جهانی در نقشه ی شوم خود برای ضربه ی کاری به اقتدار آن بیشتر از گذشته هماهنگی نشان دهند با حرکت مقتدرانه خویش انتقال حاکمیت را از حاکمیت فرقه ای به حاکمیت ملی تحقق بخشند که پایان دهنده ی همه دردها و رنج های ملت بزرگ ایران و وابستگان خونی و فرهنگی آن خواهد بود .

                                                                                                                پاینده ایران

 | نظرات  خوانندگان

مصاحبه ي دكتر زنگه با يكي از نشريات اقليم كردستان

يازدهم تير 87

پاینده ایران

  *  با سلام به شما آقای دکتر زنگنه، خوشحال می­شویم که بیوگرافی خودتان را برای خوانندگانمان بفرمائید؟

من ­تیرماه 1327 درخانواده­ای کُرد و کرمانشاهی متولد شده­ام و همانطور که ­می­دانید ایل زنگنه از بزرگترین ایلات کُرد است که هزاران خانوار از آنها در عراق کنونی، افغانستان و کرمانشاه، خوزستان، فسا، بوشهر، سیرجان، خواف خراسان زنجان، همدان و آذربایجان غربی زندگی ­می­کنند و همیشه مرزداران ایران بوده­اند.

     * شما همانطور که فرمودید کرمانشاهی و کرد هستید چطور شد که با حزب پان­ایرانیست آشنا شدید و به عضویت این حزب در آمدید؟

سالهای آخر دبیرستان بودم که در بَساط روزنامه­فروشی با روزنامه خاک و خون ارگان حزب پان­ایرانیست برخورد کردم و با حیرت دیدم که در مقاله­ای با تیتر بزرگ و در صفحه اول آن نوشته بودند ژنرال ایران­پرست مصطفی بارزانی حیرت من از آنجا ناشی بود که همواره در روزنامه­ها از دلاوران کُرد شمال عراق به نام شورشیان شمال عراق یاد می­کردند و من که از کودکی نسبت به کُردها و به ویژه شادروان ملامصطفی بارزانی عشق   می­ورزیدم همیشه از این نسبت رنج می­بردم چرا که بر طبق تربیت پدرم کُردها را ایرانیانی می­دانستم که با توطئه انگلستان به اسارت دولت مرکزی بیگانه عراق یعنی خاندان سلطنتی هاشمی درآمده­اند. و اینکه خاک و خون با آن تیتر بزرگ به نیکی و عظمت از شادروان بارزانی یاد کرده بود بسیار خوشحال شدم و برای اولین بار آن روزنامه را خریداری و مطالعه کردم و بناگاه با دریائی از عشق به ایران و اقوام ایرانی که از لابه­لای خطوط آن زرین برگ موج می­زد آشنا شدم، عشقی عظیم که هیچ ما به ازائی جز سرافرازی ایران و ایرانی و اقوام جامعه بزرگ ایرانی را نمی­خواست و نمی­خواهد، بعدها در مطالعه خاک و خون و آشنائی با حزب پان­ایرانیست دریافتم که چه پیوند تنگاتنگی میان حزب پان­ایرانیست و پارت دموکرات کردستان آنسوی مرز وجود دارد و حتی هیأتی از حزب به ریاست شادروان دکترعاملی تهرانی قائم مقام رهبری حزب پان­ایرانیست و با پیام سرور محسن پزشکپور رهبر حزب به دیدار شادروان بارزانی در حاجی عمران مَقَرّ ایشان برای مذاکره رفته است، سالها بعد که دانشجوی پزشکی بودم به نشست­های آشنائی با پان­ایرانیسم راه یافتم و به تدریج که با اندیشه­های ایرانخواهانه و عظمت­خواه پان­ایرانیسم آشناتر شده بودم به افتخار عضویت حزب پان­ایرانیست نائل گشتم و مراحل حزبی را از سال 1347 تا امروز یکی یکی طی نمودم و به دنبال کنگره نهم حزب در سال 81 که مجدداً به عضویت شورای­عالی رهبری حزب پان­ایرانیست با بالاترین رأی انتخاب گردیدم بنا به تصویب آن شورا تا کنون به عنوان دبیرکل حزب منصوب هستم و افتخار دارم که در این دوران در راه ارتباط با همه اقوام ایرانی و به ویژه کُردها کوشیده­ام و در این مورد و در این دوران است که با حزب دموکرات کردستان ایران نیز اعلامیه مشترکی صادر نمودیم و در آن خواستار حرکت به سوی استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک برای ایران شدیم.

   *  دکترین حزب پان­ایرانیست، با کردهای آنسوی مرز آواره در ایران که با حکومت مرکزی عراق در جنگ بودند بر چه مبنا و  استراتژی بود؟

روحشان شادباد شادروان بارزانی بزرگ که همواره می­گفتند هرجا کُرد است آنجا ایران است یا اگر می­خواهید فارسی را درست یاد بگیرید به کُردستان بیایید. حزب پان­ایرانیست همواره خواهان تجدید اتحاد و یگانگی همه اقوام جامعه بزرگ ایرانی و رهائی کردها از اسارت حکومت­های پوشالی ترکیه، سوریه و عراق بوده و هست به همین دلیل و به عنوان یک آرمان بزرگ و اِستراتژیک و نه یک روش تاکتیکی که محدود به زمان خاصی باشد همواره مدافع حقوق انسانی وفرهنگی کُردها در آن سرزمین­ها می­باشد و شما اگر در دورافتاده­ترین نقاط ایران از یک دانش­آموز یا کارگر و یا کشاورز پان­ایرانیست هم در این­باره بپرسید عیناً همان نظری را می­دهند که دبیر کل و اعضای شورای عالی رهبری در مورد کُردها بیان می­کنند و دفاع از حقوق انسانی و فرهنگی کُردها یک عقیدۀ جازم  پان­ایرانیستی است و رهبری نهضت ما یعنی سرور محسن پزشکپور نیز همواره گفته­اند راه پان­ایرانیسم از کردستان می­گذرد و همین جا بگوییم که احزاب کُردی چه با حزب ما باشند و چه نباشند ما مدافع همیشگی حقوق کُردها باقی خواهیم بود و هیچ   مابه­ازائی جز سرافرازی همۀ اقوام ایرانی نخواهیم خواست. در همین راستا سرور پزشکپور قرارداد الجزیره را که به قتل و عام کُردهای آن سوی مرز منتهی شد همواره قراردادی خائنانه و ضدایرانی اعلام کرده­اند.

 *   برای کردها که هرگز ندیده بودند حزبی سراسری مُهری تأیید به مبارزاتشان بزند و پشتیابانشان باشند تا چه اندازه همیار شما در این راه بودند؟

راست می­گوئید که مهربانی از سایر برادران و خواهران ایرانی خود به ویژه در احزاب سیاسی کمتر دیده بودند و البته به سختی باور می­کردند ولی خدای ایران یار ماست و توانستیم حقیقت اندیشه­های نیکخواهانۀ پان­ایرانیسم وحزب پان­ایرانیست را به دلاوران کُرد در همۀ سرزمین­ها ثابت نمائیم تا جائی که شادروان دکتر محمدرضا عاملی تهرانی قائم­مقام رهبری حزب و اندیشمند گرانمایۀ نهضت پان­ایرانیسم با حمایت شادروان بارزانی به نمایندگی مردم مهاباد در مجلس بیست­و دوم شورای­ ملّی برگزیده شدند. گذشته از آنکه خود ما در آن زمان در صدها روستای کُردستان و آذربایجان غربی و کرمانشاه و اسدآباد و همدان شوراهای مشورتی وابسته به روزنامۀ خاک و خون و در همه شهرهای آنجاها تشکیلات منظم حزبی داشتیم. به هر حال حزب ما هرگز با کُردهای اینسوی مرزهای پوشالی مشکل ارتباطی و پیوند نداشته است. و یاد دارم قبل از رستاخیز قرار بود برای شرکت در کنگرۀ حزبی دو هزار کُرد پان­ایرانیست (زن و مرد) با لباسهای ویژۀ خود و بازوبند حزبی در مَعیّت شادروان سرور حیدرقلی آسترکی مسئول کوشا و فداکار حزب در کُردستان و همسر دلاور و همیشه همراه ایشان بانو فرشته آسترکی پیاده به سوی تهران حرکت نمایند که متأسفانه به علت اعلام رستاخیز لغو گردید و هم اکنون یکی از فعّال­ترین پایگاه­های حزب کماکان در آذربایجان غربی و کُردستان است. ضمناً همانگونه که قبلاً هم یادآوری کردم هم اکنون نیز با حزب دِموکرات کُردستان ایران که از جمله احزاب فعال در کُردستان می­باشد ارتباط و تعامل خوبی داریم. همین­جا باید تذکر دهم که افراد و گروه­هائی­که متأسفانه دید ناسیونالیستی و   پان­ایرانیستی ندارند همواره موضع­گیری­های حزب پان­ایرانیست را در مورد کُردها و شیعیان سراسر جهان با حیرت و تردید می­نگرند کما اینکه یکی از رجال گذشته با ناباوری در برابر حمایت­های پان­ایرانیست­ها از شیعیان، کُردها و طرح شعار معروف " کشور عراق سرزمینی عربی نیست، آن کشور به شیعیان ، کُردها و دیگر وابستگان ملت بزرگ ایران و اقلیتی از اعراب تعلق دارد" از سرور پزشک­پور پرسیده بود با همه تضادهای عقیدتی که شما با کُردها و احزاب گوناگون کرد و شیعی دارید چگونه این همه از آنها حمایت و جانبداری می­کنید؟ و سرور پزشک­پور فرموده بودند ما کاری به عقاید و افکار آنها نداریم ما کُردها و شیعیان را وابستگان نژادی و فرهنگی ملت بزرگ ایران می­دانیم و وظیفه تاریخی خود و ملت ایران می­دانیم که در همه عرصه­ها از احقاق حقوق انسانی و فرهنگی آنها دفاع نمائیم و حتماً به یاد دارید که ایشان در سرمقاله­ای در نشریۀ داخلی حزب به نام حاکمیت ملت به دفاع جانانه از اوجالان پرداختند و او را صلاح­الدین ایوبی این زمان کُردها نامیدند.

*     آیا بعد از آزادی کردستان عراق (جنوبی) سفری هم به نزد دوستان خود داشته­اید؟

ما اعلامیه­ها و پیام­هائی در این رابطه ارسال کرده­ایم و انتخاب کاک مسعود بارزانی را به ریاست اقلیم کردستان عراق و دکتر جلال طالبانی را به ریاست جمهوری عراق تبریک گفته­ایم و با نمایندگی حزب دموکرات کردستان عراق در تهران مرتباً تماس داشته­ایم و در جلسات آنها حتی خودم سخنرانی هم کرده­ام ولی متأسفانه تحرّک کافی و لازم از جانب آنها ندیده­ایم. ما آماده­ایم به دعوت کاک مسعود بارزانی هیأتی از سوی حزب پان­ایرانیست به کردستان آنسوی مرزهای پوشالی اعزام نمائیم و بیشترین سطح روابط و همکاری ممکن را با آنها برقرار کنیم، دکتر جلال­ طالبانی هم که ریشۀ ایلی زنگنه دارند طبیعتاً مورد علاقۀ شخصی من هستند و خوشحال می­شوم با ایشان هم دیداری حزبی داشته باشم.

   *  بارها از آقای پزشکپور و هم چنین شما شنیده شده که پشتیبان حکومت کردی هستید، بسیار خشنودیم که شفاف­تر به این بابت بپردازید؟

ما اعتقاد داریم همه کِردهایی که در میان غیر ایرانیان زندگی می­کنند بتوانند زبان و فرهنگ خود را حفظ نمایند و حاکمیتی در چهارچوب کشورهای کنونی خود برای ادارۀ خود داشته باشند و در ایران هم معتقدیم که کُردها و همه اقوام ایرانی دیگر، انجمن­های ایالتی و ولایتی مانند قانون اساسی گذشته داشته باشند و بتوانند آزادانه و با اختیار کامل امور مناطق خویش را اداره نمایند و بیشتر و آشکارتر از گذشته در سرنوشت کل جامعه ایرانی دخالت و تشریک مساعی داشته باشند، البته می­دانید که وضعیت کُردها در ایران کنونی با سایر کشورهائی که کُردها در آن ساکنند تفاوت دارد، به ویژه سرزمین­های کُردنشین عراق و سوریه و ترکیه هستند که کُردها به دنبال تجزیه ایران بزرگ در آنها گیر افتاده­اند و این کشورها سابقۀ تاریخی نداشته­اند ولی کُردهای ایران کنونی در میهن واقعی خود و در کنار سایر اقوامی زندگی می­کنند که هزاران سال است مرزدار آن و پرچمدار فرهنگ انسانی آن بوده­اند، در آن سرزمین­ها تاکنون با کُردها چون غیررفتار کرده­اند ولی در ایران، سرزمین مادر، صاحبخانه بوده­اند و گر چه در برخی نقاط کردستان نارضایتی­هائی از کم توجهی به فرهنگ کردی مشاهده می­شود ولی این مشکلی است عمومی که معمولاً حکومت­های مرکزی بی­آرمان یا خودکامه اصولاً نسبت به همه اقوام ایرانی مرتکب شده­اند و توطئه یا برنامه خاصی آن هم اختصاصاً بر علیه کُردها نداشته­اند و به همین لحاظ در همه دوران­های تاریخی نه تنها کُردها در ادارۀ امور داخلی و مرکزی کشور سهیم بوده­اند بلکه در بسیاری موارد مستقیماً و مستقلاً کشور را اداره کرده­اند و ازآن جمله است در زمان مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، صفویه، افشار، زندیه، قاجار و حتی پهلوی، منتهی شاید عناصری از کردها مانند عناصری ازسایر اقوام ایرانی­که به قدرت و مقامات دولتی ­رسیده­اند متأسفانه چندان عِرق کُردی و وابستگی قومی نداشته­اند که وظایف تاریخی و اجتماعی خود را نسبت به مردم و سرزمین پدری به قدر کافی و با جدیّت انجام دهند، کما اینکه شما در مورد ترکیه، عراق و سوریه هم حتّی می­بینید داشته­ایم که عناصری کُرد نژاد به دور از تعهدات قومی خود دل به حکومت­های مرکزی حتی ضدّ کُرد بسته­اند و صاحب جاه­وجلالی هم شده­اند تاجائیکه در آن سرزمین­ها وزیر و استاندار و غیره هم از میان کُردها داشته­ایم اما در ایران که اصولاً حکومت ضِدکُرد سابقه ندارد گروندگان کُرد به حاکمیت­های خودکامه معمولاً از دلسوزان حقوق نژادی و فرهنگی کُردها نبوده­اند و اگرهم خدمتی کرده­اند که حتماً هم کرده­اند بیشتر جنبۀ عمومی­و کشوری داشته است، به هرحال حزب­پان­ایرانیست در مجموع طرفدارآن چیزی است­ که اولاً بیشترین رضایت را درمیان کُردها فراهم نماید و ثانیاً تأمین­کننده خواست­های اکثریتی آنها در زمینۀ حقوق شهروندی، فرهنگی واجتماعی باشدو بدون تردید دراین اعتقاد خود قویاً نیز پایبند خواهیم بود.

  *   آیا همانطوری که پشتیبان مبارزاتی کردهای عراق بودید چه مناسباتی را در قبال کردهای ایران داشته­اید؟

فکر می­کنم این پرسش را در بخش­های قبلی پاسخ داده­ام و از شما می­پرسم از حزبی با امکانات ما در شرایط خاصّ سیاسی ایران در قبل و بعد از واقعۀ بهمن 1357 چه انتظاری داشته­اید که ما کوتاهی کرده باشیم؟ ما به آرمان پان­ایرانیسم که دفاع همیشگی و جاودانۀ دفاع از همۀ اقوام ایرانی است وفا داریم و در حد امکانات خود هرچه توانسته­ایم کرده­ایم چه از طریق بیدار کردن توده­های مردم نسبت به حقوقی که کُردها می­خواهند و حق آنهاست با نوشتن مقالات­واعلامیه­های گوناگون چه تشکیل اجتماعات، تظاهرات و میتینگ­های گوناگون و وسیع و چه تلاش همیشگی برای ارتباط با تشکیلات کردی مدافع حقوق مردم .

 *   می­گویند خواسته حزب پان­ایرانیست به سلطه در آوردن فلات ایران به زیر پرچم حکومت مرکزی است؟

اصولاً به کار بردن کلمه سلطه ظلم به پان­ایرانیست­ها است، نهضت و حزب ما خواهان زندگی مشترک و سرافرازانۀ همۀ اقوام ایرانی در کنار یکدیگر و حرکت مشترک آنها به سوی آن جایگاهی است که حق مسلّم این ملّت بزرگ میان جامعۀ ملل آزاد و پیشرفته و متمدن دنیاست، در مورد سرزمین­هائی که امروز بر طبق اصول سازمان ملل دولت کشورهای جدید هستند ولی سکنۀ آنها را اقوام ایرانی که برپا کنندگان فرهنگ انسانی ایرانی تشکیل می­دهند نیز عقیده به گسترش اِکو یا سازمان پیمان همکاری­های منطقه­ای داریم تا تشکّلی شبیه و بسیار قوی­تر از اتحادیه اروپا را سازمان دهیم و امکانات مشترک فرهنگی و مادی خویش را تا حد امکان یک کاسه نمائیم. ضمناً ما هرگز به سلطۀ جابرانۀ حکومت مرکزی بر اقوام ایرانی هم هرگز اعتقاد نداشته­ایم و نداریم و به قول سرور پزشکپور ما پان­ایرانیست هستیم نه پان­تهرانیست.

 

  * دیدگاه شما نسبت به فدرالیسم برای عراق چیست؟ آیا کردها باید به این مدل حکومتی اکتفاء کنند؟

من در مورد عراق و سرزمین­هائی چون ترکیه و سوریه اعتقاد دارم تا هر میزان که امکان اداره مناطق کُردنشین بدست خود کُردها فراهم می­شود نباید آن را از دست دهند و آن امکانات را پایگاهی برای اختیار و اقتدار بیشتر قرار دهند.

* نظر شما در مورد خواسته کردها در مورد کرکوک چیست آیا باید تحت فشارهای ترکیه و کشورهای عربی آن را به اعراب تقدیم کرد؟

مصلحت­سنجی و زمان­شناسی در مورد مسئله کرکوک با مسئولین و رهبران کردستان عراق است ولی به هرحال کرکوک بخشی از کردستان است و هیچ قرار یا قراردادی این مالکیت تاریخی را نمی­تواند منع نماید.

*    کردهای ایران (کردستان شرقی) خواهان فدرالیسم هستند و آقای پزشکپور هم از فدرالیسمی ایرانی سخن به میان آورده­اند پس چرا کردهای ایران از همکاری با احزاب سراسری امتناع می­کنند و بیشتر به دنبال دوستانی در   خلق­های دیگر هستند؟

اتفاقاً این اشتباهی است که به نظر من نباید اتفاق می­افتاد و من مرتباً به دوستان کُرد خود توصیه کرده­ام راه رسیدن شما به حقوقتان پیوند با احزاب سراسری و مطرح کردن شعارهایی سراسری برای رهائی همه ملت ایران و استقرار حاکمیتی ملی است و در پناه این اتحاد و یگانگی است که به خواست­های قومی خودهم خواهید رسید و اطمینان کافی در جامعه نسبت به اهدافتان به وجود خواهید آورد. شاید همین نظر بود که دوستان حزب دموکرات کردستان ایران را به صدور اعلامیه مشترک با حزب  پان­ایرانیست تشویق نمود.

 *   تعریف شما از قوم و ملت چیست؟ آیا فارس قوم است (آقای پزشکپور می­گفتند نیست) آیا کلمه قوم شامل حقوق سیاسی نمی­شود و آیا ملت  به معنای جدائی خواهی است؟

در درازای تاریخ اقوام گوناگونی در کنار هم زندگی کرده و میراث مشترکی از فرهنگ و آداب و رسوم و آرزوهای مشترک ساخته­اند و یکپارچه و هماهنگ از آن میراث و سرزمین مشترک دفاع کرده­اند وغم­ها و شادی­های مشترک آفریده­اند و به تدریج به هم گره خورده و پیوندهای فراوان و حافظۀ تاریخی مشترک ساخته­اند و ملتها شکل­ گرفته­اند. ملت زنجیرۀ ناگسستنی نسل­های گذشته­ و حال­ و آینده و موجودیتی زنده و قائم به الذات تاریخی است که با خواست هیچ خودکامه و یا بیگانه­ای شکل نگرفته است­وهیچ نقشه از پیش طراحی شده­ای برای آن وجود نداشته است و ندارد و آرمان مشترکی دارد که باید به کمک عِلم ناسیونالیسم که به وجود آورندۀ آن در مکتب ما شادروان دکتر محمدرضا عاملی تهرانی است شناخته ­شود. اقوام مجموعه­ای از خانواده­ها و تیره­های وابسته به یک ملت هستند که گرچه ویژگی­های خاصی منحصر به خود دارند ولی در بستر حیات یک ملت تاریخی شکل گرفته­اند و به حیات خود ادامه می­دهند. پدیدۀ اقوام شاید به دهها هزار سال قبل برمی­گردد که حضور آنها در کنار هم ملتی واحد را شکل داده است ملتهای تاریخی اینگونه­اند و هویت مشترک دارند هویتی که باطرح مسائل سیاسی روز وخواست افراد به زیر سئوال برده نمی­شود.

من در این لحظۀ تاریخی قومی به نام فارس نمی­شناسم اگر زمانی   پارس­ها بوده­اند امروز فقط نامی از آنها باقی­ است همانطور که مادها هم دیگر نیستند و ما امروز اقوام لُر و کُرد و بختیاری و آذری را بازماندگان آنها می­دانیم یا پارت­ها امروز کجا هستند، مسئله زبان فارسی چیز دیگری است این زبان محصول کوشش مشترک همه اقوام گوناگون ایرانی در هزارۀ اخیر است که زبان ملی و مشترک در پیوند با فرهنگ و زبان همه اقوام گوناگون ایرانی ساخته و پرداخته­اند و همه توان فکری و ذهنی خود را برای غنای آن به کار برده­اند و هویت مشترک همه اقوام ایرانی است و اتفاقاً در ابتدای سُخَنم  از شادروان بارزانی یاد کردم که فرموده بود اگر می­خواهید فارسی را درست یاد بگیرید به کردستان بیائید چرا که همۀ توان معنوی اقوام ایرانی از جمله کُردها در ظرف زبان فارسی ریخته شده و شاهکار و میراث مشترکی به وجود   آورده­اند که به همه آنها تعلّق دارد و هیچ قوم خاصی در ایران بزرگ نمی­تواند ادّعای مالکیت خاص آنرا داشته باشد در مورد اینکه برخی گویندگان و نویسندگان مفاهیم قوم و ملت را با هم خلط می­کنند به نظر من یا لَغلَغه زبانی است و زیاد نباید در مورد آنها بحث و جدال کرد ما همیشه به هواداران دفاع از حقوق اقوام ایرانی توصیه کرده­ایم که به جای دعواهای لغتی مفاهیم را نگاه کنیم اگر به کار بردن قوم یا ملت برای گروهی از ایرانیان با هدف تجزیه­طلبی نباشد دعوائی بر سر آن لازم نیست و نباید هدف­های والاتر انسانی را فدای این لغات و کلمات نمود اما اگر منظور افرادی از بیان این کلمات نیّت شومِ   تجزیه­طلبانه است که من پاسخ آنرا به اکثریت افراد آن قوم می­سپارم و یقین دارم از چنین شائبه­ای برخود ننگ دارند.

*     آیا ایرانی بودن یعنی فارس و تهرانی و شیعه بودن است؟

هرگز چنین نیست و هرکس که کمترین دانشی داشته باشد می­داند که ایران کشوری کثیرالاقوام و کثیرالمذاهب است و ایرانی به نام هیچکدام از این اقوام و مذاهب به تنهائی شناخته نمی­شود.

 *   آیا آنطوری که این خلقها، قوم­ها، ملت­ها شایع می­کنند در ایران فقط به آنها ظلم می­شود و به فارس­ها اجحافی صورت  نمی­گیرد؟در گوناز تی­وی که برای جدائی آذربایجان از ایران تبلیغ می­کند مرتباً این مسائل شنیده می­شود؟

اولاً گفتم که خلق یا قومی را به نام فارس اصولاً امروز نمی­شناسم حتی اهالی استان فارس هم مخلوطی از کُردها، قشقائی­ها، اعراب و لُرها است و فارسی تنها زبان مشترک همۀ آنها می­باشد.

 ثانیاً: تجزیه­طلبان به نیّت شومِ ذهنی خود می­خواهند فضای جامعه را با نفرت و خون آغشته سازند و برای نابودی ایران و ایرانی چاره­ای جز پراکندن نفرت و دروغ ندارند وگرنه اقوام ایرانی در هیچ زمانی از تاریخ سندی وجود ندارد که برای تجزیه و جدائی ازیکدیگر کوشیده باشند آنچه وجود دارد حاکمیت­های ظالم مرکزی بوده­اند که به دلیل سودجوئی خویش همۀ مردم و اقوام ایرانی را اسیر استثمار و ظلم حکومتی خویش کرده­اند و شما در تاریخ همواره حرکتی هماهنگ در میان اقوام ایرانی را برای نجات از ستم حکومت­های مرکزی مشاهده کرده­ایدکه امروز هم­همین­طوراست­ وما همگان را به حرکتی واحد برای استقرار حکومتی ملی و آرمان­خواهانه دعوت می­کنیم.

 

  جمهوری اسلامی ایران از اینکه شما در داخل کشور هستید و دست از فعالیت بر نمی­دارید تا به چه اندازه این وضعیت را بر می­تابد چون شنیده شده که گویا حملات فیزیکی­ای به آقای پزشکپور شده است؟ و هم­چنین رفقایتان مرتباً به دادگاه احضار می­شوند؟

به هر حال ما هم بمانند همه گروه­هائی که کوشش آشکار برای استقرار حاکمیت ملی می­نمایند مورد عتاب و گرفتاری­های خاص قرار داریم اما شیوۀ مدبّرانۀ شورای عالی رهبری حزب پان­ایرانیست و مقاومت سرسختانه اندامان پان­ایرانیست راه چاره­ای برای حاکمیّت جز تحمل حضور ما در عرصه سیاسی ایران به جا نمی­گذارد و متأسفانه درست است مرتباً  با دادگاه و دستگاههای اطلاعاتی درگیر هستیم و سرور پزشکپور هم با ناجوانمردانه­ترین طریقی در نزدیکی منزلشان مورد هجوم قرار گرفتند. بطوری که از نقاط مختلف بدن دچار خونریزی شدید شدند و حتی چشم­هایشان نیاز به جراحی پیدا کرد الحمدا... درحال حاضر شاداب و تندرست و چون گذشته عامل شادابی ­و طراوت همه پان­ایرانیست­ها هستند.

   *  همکاری موجود میان دگراندیشان در داخل کشور تا چه  اندازه است؟

ما نهایت تلاشمان را برای برقراری ارتباط و همکاری با سایر گروهها انجام داده­ایم و پیش­شرط­های ما برای همکاری با گروه­ها عبارت­است­از:

الف) اعتقاد به استقلال و تمامیت ارضی ایران .

ب) اعتقاد به استقرار حاکمیت ملی از طریق رأی آزاد مردم ایران.

  *  آیا حزب پان­­ایرانیست هرگز در ساختار و تشکیلات جمهوری اسلامی  از  ابتدا تا به حال نقشی داشته است؟

هرگز

     *  پیام شما به­ عنوان ­کردی­که ­دبیر کلی نستوه، مبارز، موفق و مثمر ثمری برای حزب پان­ایرانیست و عامل ارتباطی دوباره مابین کردها و حزبتان بوده و هستید برای کردها چیست؟

کُردها اصیل­ترین قوم آریائی ایرانی هستند و همواره علیرغم ناملایمات بسیاری که دیده­اند نقش­اساسی در حاکمیت ملی ایران داشته­اند و امروز به­جای­توجه صرف به مسائل قومی و حتی برای حل شدن مسائل قومی بهتر آن است که شعارهای عمومی برای رهائی همه مردم ایران را مطرح­کنند تابتوانند حمایت افکار عمومی و دیگر ایرانیان را جلب نمایند وهمانگونه که تا به حال عمل کرده­اند از ارتباط با مدعیان دفاع از حقوق قومی سایر اقوام ایرانی که شائبه تجزیه­طلبانه دارند پرهیز نمایند.

در پایان سپاس فراوان ما را به خاطر اینکه وقتتان را در اختیارمان نهادید بسی سپاسگذاریم و آرزوی رسیدن و موفقیت در اهداف و مبارزاتتان را داریم.

 | نظرات  خوانندگان