هموندي

      حزب پان ايرانيست از همه ي ايرانيان ميهن پرست و آزاده عضو مي پذيرد , چنانچه تمايل داريد براي پيوستن اقدام نماييد

 

پاينده ايران

در دل پاينده ايران پيامي نهفته است

پاینده ایران

پياميست به روشني خورشيد آريايي و خروشندگي شيرانش و به گستردگي همه دشت ها و كوهها و درياهايش. به فره هي و شكوهمندي تاريخ ديرينه اش و فرازمندي و گستردگي نخستين شهرآييني اش.

پياميست به تو اي كسي كه خود را ايراني ميداني ولي ايران را نمي شناسي به تو اي كسي كه ميهن بزرگت به نيرنگ دشمنان به كشورهاي كوچكتر تكه تكه گشته است .

به تو اي فرزند رشيد ميهن كه در ايرانستانهاي جدا گشته از پيكر سرزمين مادر، روزهاي اسارت را سپري مي سازي و جداي از هم ميهنان، جور بيگانگان را بر دوش مي كشي. به تو اي ايراني كه در شهرهاي پرافتخار و تاريخي مام ميهن، بخارا و سمرقند بسر مي بري و زنجير بندگي حكومتهاي ستمگر را بر گردن خود استوار مي بيني. به تو اي هم ميهن كه زندان جدايي را به نيرنگ ميهنت افغانستان ناميده اند. و بتو اي كرد دلير كه نياكانت نخستين پرچمدار پادشاهي ميهنت بودند و امروز با پراكندگي ات آرمانهاي ايران بزرگ را در جدايي سياه مي بيني.به تو ای ایرانی ِ جای گرفته در قفقاز که که میان کشورهای بی پایه و دولت هایی ساختگی در میان فقر و خفت ،در بادکوبه و شروان و گنجه به سر می بری!

پاينده ايران سرود نگهداشت پاسارگاد و پارسه را در برابر ويرانگريهاي نيروهاي اهريمني مي سرايد. پاينده ايران چكامه پيروزي ايرانيان بر انيرانيان ،آزادگي بر بندگي ،نيك فرجامي بر بد فرجامي ِ ايرانيان است. پاينده ايران ستايش است .سخن گفتن با نوشين روان كورش است كه اندر آن واژه ي "دوباره مي سازمت ايران" نگاشته شده . دروديست بر همه ايرانيان از كيومرس تا سوشيانس و فروغيست بيكران در ژرفناي پندار ،گفتار و كردار سپنتايي ي ايرانيان باستان ،كه ايدون مي خروشند: دگرباره نام ايران و ايراني در جهان به درخشش درخواهد آمد .دوبار ايران ،ايران خواهد شد و ايرانيان ،ايراني.پاينده ايران سلام آريايست، درود و بدرود ايرانيان است.
پاینده ایران
 

مباني پان ايرانيسم

سي ام تير 88

         آرمان و دکترين پان ايرانيسم بر پايه ناسيوناليسم استوار است .

         در اين مختصر می خواهيم بدانيم پان ايرانيسم چيست و اين عقيده بر پايه چه مکتبی استوار گشته است .

         برای اين منظور ابتدا مختصری از اصول پان ايرانيسم را بحث می کنيم و سپس مکتب ناسيوناليسم را شرح می دهيم ، آنگاه با شناخت کلی اين دو مبحث به آشکار ساختن مبانی پان ايرانيسم می پردازيم . پس اين گفتار شامل سه بخش است :

         تعريف و اصول پان ايرانيسم ، شناخت مکتب ناسيوناليسم و ناسيوناليسم پايه پان ايرانيسم است .

1 . تعريف و اصول پان ايرانيسم

         پان ايرانيسم نهضتی است که عقيده دارد تمام ايرانيان بايد در ميهن حقيقی خود در زير يک درفش زندگی کنند .

         پان ايرانيسم زاييده وضع تاريخی کنونی ملت ايرانيست چون لازم به گفتن نيست که در مدت  150  سال اخير کشور ايران تجزيه گشته است و ايرانيان در قطعات جداگانه با رژيمهای گوناگون زيست می کنند .

         برای دانستن کامل پان ايرانيسم بايد دو مسئله اساسی اين مکتب و نهضت را به خوبی بررسی نمود :

         ميهن ايرانيان کجا است ؟ و ايرانيان چه کسانی هستند ؟

         مسئله اول را تاريخ سياسی يک قرن و نيم اخير به خوبی حل می کند و به ما می فهماند که سياست دول بيگانه و خيانت طبقه حاکمه ايران سبب شد که ميهن حقيقی ما تجزيه شود و در شمال ، شرق ، جنوب و غرب گروهی از هم ميهنان ما از ديگر برادران و خواهران خود به دور افتتد .

         برای حل مسئله دوم اسناد و مدارکی لازم است که در صفحات تاريخ شش هزار ساله ما نهفته است و تاريخ ما بهترين معرف کسانيست که ايرانی شناخته می شوند و در پديد آوردن فرهنگ ايرانی دست داشته اند . اين است دو مسدله پان ايرانيسم و راهنمايي برای حل آن .

2 . شناختن مکتب ناسيوناليسم

         ناسيوناليسم مشتق از کلمه « ناسيون » به معنی ملت است و به مکتبی اطلاق می شود که در آن ملت به منزله يک واحد قائم به خود شناخته شده است و غالباً به ناسيوناليسم از دو نظر نگريسته می شود :

الف ـ به منزله يک مکتب تاريخی

ب ـ به منزله يک مکتب اجتماعی

الف ـ مکتب ناسيوناليسم تاريخی چه می گويد ...

         کيفيات پديدهای تاريخ جز نيست از سرنوشت ملتها و تاريخ جز سرگذشت و تغييرات و تحولات ملتها چيزی نيست . بنابراين در اين مکتب هر چيزی را برای آنکه بشناسيد رابطه اش را با ملت تعيين می نمايند .

         مثلاً نمی گويند ملت اجتماعی از مردمان است ، بلکه مردم را به منزله سلول های ناپايداری از پيکر ملت می دانند . در مکتب ناسيوناليسم تاريخی هر واقعه تاريخی برای هر ملتی متکی بر نياز ملی و نياز ملی عبارت است از اقتضای حيات ملت در ان دوران تاريخ . مثلاً از نظر ناسيوناليسم تاريخی ملی شدن نفت صرفاً يک مسئله اقتصادی توجيه نمی شود بلکه تمايل ملت ايران را به استقلال طلبی و بيرون راندن نيروی بيگانه آشکار می سازد .

         کوتاه سخن ، مکتب ناسيوناليسم می گويد سير تاريخ همان تکوين و تحول ملتها است و بس و عناصری اصيل تر از ملت نمی شناسد .

ب ـ مکتب ناسيوناليسم چه می گويد ...

         عقايد اين بخش از مکتب ناسيوناليسم مبنای قوانين و مقررات اجتماعی است . بايد دانست هر يک از مکاتب اجتماعی هنگام وضع مقررات منافع واحد خاصی را مورد توجه قرار می دهد . در مکاتب فرد پرستها واحد مورد نظر فرد است و در قوانين آنها هميشه سعی می شود حقوق افراد محفوظ بماند و آزادی آنها محدود نشود و هر کسی هر چه می خواهد بکند ، قوانين فقط هنگامی مانع عمل شخصی می شود که آن عمل حقوق فرد ديگری را ضايع و باطل کند . روسو نمونه اين گونه متفکرين حتی ملت اجتماعی از افراد می دانست . که به موجب يک پيمان و قرارداد خيالی با هم عهد کرده اند که مشترکاً زندگانی نمايند . در مکاتب اجتماعيون ( سوسياليستها ) ابتدا سخن از اين بود که واحد مورد نظر اجتماع است و در قوانين و مقررات به جای آنکه حقوق فرد محفوظ باشد حقوق اجتماع را مقدم دارند و قوانين به منظور ترقی و تکامل اجتماع وضع شود .

         اين فکر در تحول خود در زير ماسک مارکسيسم تغيير عجيبی کرد به اين معنی که درجات پست انفرادی تنزل يافت . يک فرد مارکسيست معتقد است که هر کس در پی منافع روزمره خويش است و اساس تمام تحولات جهان را بر همين فرمول استوار می داند . در اين گونه سوسياليسم باز غايت نظر فرد است . فرد است که بايد تحت هر شرايطی که باشد سعی نمايد شکمش را سير کند . در مکتب سوسياليسم عيب ديگريست که نمی توان حدود جامعه يعنی واحد مورد نظر را تعيين کرد بنابراين عده ای مانند فوريه واحدهای عجيبی از خود ابداع می کنند مثلاً واحد اجتماع را عده  1200  نفری به نام فالانستر می دانند و برخی ديگر برای جامعه حدی قائل نشده و جامعه را اعم از وحشی و متمدن به يک چشم نگريسته اند .

         در مکتب ناسيوناليسم اجتماعی چنانکه از اسم آن پيدا است قوانين به خاطر ترقی و تعالی ملت است . از نظر اين مکتب هر فرد جزء ملتی است و وظيفه ای به عهده دارد که بايد آن وظيفه را با تمام قوای جسمانی و دماغيش ادا نمايد . از نظر اين مکتب جامعه برای تن آسايي افراد نيست بلکه افراد عهده دار پيشرفت ملت می باشند که بايستی بر طبق برنامه خاصی سير کند . از نظر اين مکتب وظيفه دولت تنها حفظ حقوق افراد و جلوگيری از تصادم منافع آنها نيست بلکه حکومت برای رهبری ملت به سوی ترقی و تعيين تکالـيف افراد است . از نظر اين مکتب حفظ خانواده بر حفظ حقوق افراد مقدم است . خلاصه از نظر اين مکتب تنها اعمالی قانونی است که به خاطر پيشرفت ملت باشد . اين بود مختصری از اصول مکتب ناسيوناليسم اگر چه پيشرفت ملت باشد . اين بود مختصری از اصول مکتب ناسيوناليسم اگر چه اين نام تازگی ندارد و نيز انديشه مليت فکر سابقه داريست طرح ناسيوناليسم به منزله مکتب اصالت ملت ، ويژه ماست .

3 . ناسيوناليسم پايه پان ايرانيسم است

         از دو قسمت اول اين مقاله پان ايرانيسم و ناسيوناليسم را شناختيم . در اين قسمت می خواهيم آشکار نماييم که پايه ايرانيسم همان مکتب ناسيوناليسم است .

         انديشه های پان ايرانيسم دو نوع است :

         آرمان پان ايرانيسم و دکترين پان ايرانيسم .

         لذا برای پی بردن به مبانی پان ايرانيسم بايد به مبانی آرمان و دکترين پان ايرانيسم پی ببرد .

بنيان آرمان پان ايرانيسم

         شالوده پان ايرانيسم از لحاظ آرمان همان مکتب ناسيوناليسم تاريخی است . برای درک اين مطلب کافيست افکار مکتب ناسيوناليسم تاريخی را درباره ملت ايران بسنجيم .

         گفتيم مکتب ناسيوناليسم معتقد است که جنبش واقعی که در کشور اتفاق می افتد بر زمينه نياز ملی خاص آن زمانست . بطور کلی می توان گفت ملت مراحل متفاوت ترقی و فترت را طی می کند ، در هنگام فترت وقايع بر زمينه اصلاح مستقر است . گفتيم برای مکتب ناسيوناليسم ، ملت يک مقوله تاريخی است نه يک قرارداد سياسی لذا اگر قسمتی از مردم ايران را در قلعه خاکی محصور کنند و نام آن را ايران گذارند و خصوصاً چنين کشوری را به تصويب مجامع بين المللی هم برسانند ساکنين اين قلعه خاک ملت ايران نخواهند شد زيرا ملت بنابر تعريف سياستمداران به وجود نمی آيد بلکه موجوديتی است که به کمک تاريخ شناخته می شود و ملت ايران را آن گونه که موجوديت حقيقی و تاريخی دارد معرفی می کند و يگانگی و وحدت را در قلب ايرانی بر می انگيزد . اگر بخواهيم پيدايش پان ايرانيسم را از نظر مکتب ناسيوناليسم تعبير کنيم بايد بگوييم « پان ايرانيسم نياز ملی ايرانيانست در دوره فترت و تجزيه » .

         خلاصه ، آرمـان پان ايرانيسم عبارت است از احکام مکتب ناسيوناليسم تاريخی درباره ملت ايران .  

بنيان دکترين پان ايرانيسم

         برای کسانی که همه روزه سوال می کنند رژيم سياسی و اقتصادی پان ايرانيسم چيست ، توجه بر اين جمله جوابی است کافی :

دکترين پان ايرانيسم مبتنی بر عقايد مکتب ناسيوناليسم اجتماعيست .

         فرمول دکترين پان ايرانيسم اين است که ملت ايران را بايد نيرومند ساخت و برای زندگی آينده آماده کرد . شک نيست که وحدت بزرگترين عامل نيرومندی است ، پان ايرانيسم وحدت ايران زمين را اعلام می دارد .

         ملت ايران را بايد برای آينده پرورش داد ، پان ايرانيسم که متکی بر اصالت ملت است تنها نهضتی است که نسل کنونی را در مقابل وظيفه تاريخی خود يعنی ايجاد ايران بزرگ قرار می دهد . در دکترين پان ايرانيسم ديگر بر سر اينکه سرمايه ملت از کدام شخص يا کدام طبقه باشد بحث نخواهد شد بلکه معلوم می کند از سرمايه ملت چگونه بايد برای آمادگی ملت استفاده کرد و نيز بحث نخواهد شد که کدام دسته از مردم حق حکومت دارند بلکه حکومت بايد دستگاه های موجود را چنان به کار اندازد که از همکاری آنها حداکثر فايده نصيب ملت بشود . پس واحدی که در قانون گذاری ناسيوناليسم مورد توجه می باشد ملت است آن گونه که ناسيوناليسم مورد توجه می باشد ملت است آن گونه که ناسيوناليسم تاريخی معرفی می نمايد

 | نظرات  خوانندگان