خطر گسلهای اجتماعی پساکرونا
چند ماه است که از شیوع بیماری کرونا و ورود آن به ایران میگذرد. در این مدت شاهد اتفاقات زیادی بودیم و کشور و مردم ما نیز همچون دیگر کشورهای دنیا درگیر این بیماری شدند اما با توجه به مدیریت نادرست، پنهانکاری، دروغگویی و عدم هماهنگی مسوولان در جلوگیری از شیوع بیماری در روزهای نخست ورود، ما به شکل گسترده و پر مسالهتری با این پدیده روبرو شدیم. بیماری کرونا بر روابط اجتماعی، اقتصاد، آموزش و حوزه های دیگر تاثیرات شگرفی گذاشته و خواهد گذاشت و بیماری کشنده آن بر بخشهای دیگر اجتماع سایه افکنده و اثرات بیشتری از آن در ماههای آتی نمایان خواهد شد.
اغلب سخنان و تحلیلها و اخبار به شرایط کنونی میپردازد اما ماههای آینده برای ملت ایران روزهای سختتری خواهد بود. یکی از پیامدهای این بیماری گستردهتر شدن شکاف و گسلهای اجتماعی است. به مرور زمان و در روزهای پساکرونا که تب و تاب حضور بیماری کمرنگ تر شود، باید منتظر فعال شدن گسلهای اجتماعی شد. گسلهایی که نمیتوان آنها را با گفتاردرمانی و اقدامات یک شبه و بدون برنامه ریزی برطرف کرد. حتا نمیتوان با برنامه ریزی اقتصادی به پر شدن این گسلها -دست کم در کوتاه مدت- اقدام نمود چون عنصر زمان، از دست رفته و به اصطلاح کار از کار گذشته است.
به دلیل اعمال محدویتهای رفت و آمد و شرایط نامساعد اقتصادی بسیاری از کسب و کارها از بین رفتند و خواهند رفت. زندگی بسیاری از مردم به دلیل تنگناهای مالی دستخوش تغییر خواهد شد. تنشهای خانوادگی و طلاق و جدایی افزایش پیدا خواهد کرد. آمار بزهکاری و سرقت رو به رشد خواهد شد و به موازات آن بحران اجتماعی و فقر عمومی عمق بیشتری پیدا میکند.
در سالهای پیش از ورود کرونا خبرهای رسمی از فقر گسترده و روزافزون مردم حکایت میکرد اما با حضور کرونا و بی تدبیری دولت، روند بدبختی و فلاکت مردم شتاب بیشتری گرفت. از آن سو بی کفایتی حکومت در تامین نیازهای اولیه ملت و بی توجهی به این امر باعث ایجاد خشم و نفرت مضاعفی گردیده است.
مردم ایران که در شرایط سخت اقتصادی سالهای گذشته هر روز اخبار اختلاس و دزدی و چپاول به گوششان میرسید همزمان با ورود کرونا با اخبار کمبود و احتکار ماسک، الکل، دستکش و مواد بهداشتی روبرو شدند! در سالهای پیش، اقتصادشان نابود شده بود و امروز با وجود مافیای وسایل بهداشتی و ضدعفونی، سلامت و هستی خود را در خطر میبینند. اگر نگوییم همه اما بخش بزرگی از ملت خود را بیپناه و بی یار و یاور میدانند و با توجه عدم تعلق خاطر به حکومت و برنامههای ناکارآمد آن، راهکار خروج از این بدبختی و فلاکت را ورود به فاز سیاسی و تغییر نظم (یا بینظمی!) موجود میدانند اما در نبود نهادهای سیاسی و احزاب ملی فراگیر که سیاست را بر پایه منافع ملی به اعضای خود آموزش دهد، این افراد عاصی یکباره به فضای سیاسی پرتاب میشوند. با توجه به خشم و نارضایتی که این مردم ناراضی همراه با خود دارند فضای سیاسی را که محل اندیشه و راهکار برای اداره امور است، رادیکال میکنند؛ در فضای رادیکال و آشوب زده نیز حرف و سخن درست کاربردی ندارد و چه بسا شنیده نمیشود بلکه خشم و نفرت و انتقام وجود دارد که بستری مناسب برای گروههای مسلح و چریکی خواهد بود. نیروهای ملی و مشروطهخواه موظف هستند نشان دهند اگرچه این ناکارآمدی به خاطر وجود جهوری اسلامی است، اما در واقع و به طور کلی به خاطر نبود دولت ملی است تا بتواند در مواقع لزوم تصمیمات قاطع و صحیح بگیرد.
جمهوری اسلامی اراده انجام کارهای مهم ندارد، دانش ندارد، به دلیل تعطیلی واحدهای تولیدی، سرمایه اقتصادی ندارد و از همه مهمتر به دلیل حکمرانی نامطلوب، سرمایه اجتماعی اش را نیز از دست داده است. با نگاه ایدئولوژیک از فهم منافع ملی و تصمیم درست عاجز است.
نظامهای سیاسی با سرمایه اجتماعی خود حکومت میکنند. با مشروعیت و مقبولیت در بین ملت خود برنامههای خویش را پی میگیرند و تبعیت شهروندان از تصمیمات حکومت به رضایت قلبی آنها و رابطه ملت و دولت منوط است. امروز در جمهوری اسلامی چنین رابطه ای وجود ندارد و از هم گسسته است. دولت به ملت توجهی ندارد و متقابلا ملت به دولت و نهادهای حکومتی اعتمادی ندارد و آن ها را در راستای خدمت به خود و انجام اقدامات برای خیر و مصلحت عمومی نمیبیند.
امروز سلامت اجتماعی و حیات ملی ما به دلیل تصمیمات غلط و نابهنگام و ناهماهنگیها گسترده به خطر افتاده است. کارها به گونه ای پیش میرود که گویی دولتی در ایران بر سر کار نیست و در دوران بیدولتی به سرمیبریم. بخشی از بدنه فعال و تحصیلکرده نظام سلامت ما بر اثر کرونا از بین رفته است و با توجه به روبه رشد بیماری کرونا و کاهش توان پرسنل بیمارستانی، بخشی دیگر از نیروها با خطر کاهش کارآیی، بیماری و مرگ روبرو هستند. با توجه به میزان آمار رسمی مرگ و میر کل کشور، آمار ایران در از دست دادن کادر بیمارستانی ۲۰ برابر جهان است! تصمیم عاقلانه و حق ملت این است که از همه توان اجتماعی اش برای فشار به دولت و عقب نشینی از تصمیمات نسنجیده خود استفاده کند و به مانند یک دولت مسوول به فکر سلامت و معیشت شهروندان خود باشد.
طرح سه فوریتی قرنطینه یکماهه چند روز پیش در جلسه علنی مجلس مطرح شد اما این طرح با اخطار یکی از نمایندگان (علی ادیانی) با اخطار یکی از نمایندگان پیش از رای گیری از دستور کار خارج شد.
هر چند اقدام چند تن از نمایندگان برای طرح قرنطینه ناکام ماند اما این مطالبه عمومی باید با همه توان پیگیری کرد. دولت وظیفه دارد برای حفاظت از جان شهروندان خود چنین طرحی را اجرا کند و در کنار آن بستههای مالی و معیشیتی را مهیا کند. در شان یک کشور ثروتمند مانند ایران نیست که دولتش به مردم در این روزهای سخت به جای کمک بلاعوض، وام دهد! برخی میگویند که دولت چنین توانی برای قرنطینه و حمایت مالی ندارد و نمیتواند چنین اقداماتی را انجام دهد! وجود دولت برای همین است و “باید” از پس تامین احتیاجات ضروری مردم برآید و اگر نمیتواند صریح وشفاف اعلام کند. دولت نباید به دلیل درگیریهای سیاسی و ناتوانی مالی یا اجرایی، ضعف خود را در پس تصمیمگیریها و اقدامات ناصحیح و زیانبار پنهان سازد و صراحتا به عدم توانایی اعتراف کند و کنار برود. دولتی که عرضه تامین معیشت وسلامت ملت را ندارد برای چه بر سر کار است؟ نیروهای ملی نیز باید با ارایه طرح و برنامههایی که میتواند در یک حکومت ملی اجرا شود، نشان دهند در پس این مخالفتها، طرح و برنامه ای نیز اندیشیده شده است و مدل و الگوی بهتری برای اداره امور کشور وجود دارد.
میلاد دهقان
نظرات