خانه » تازه ها, مقالات » آقای شهردار ارومیه!

آقای شهردار ارومیه!

اگر با وجود ادعای داشتن  لیسانس زبان ملی مان فارسی ، به قول نامربوط  و بیجای خودتان توان سخن گفتن و انتقال مفاهیم به این زبان را ندارید همین فردا از شهرداری ارومیه استعفا بدهید.

شما ظاهرا شورای شهر کلانشهری چون ارومیه را با دهیاری روستایتان طلاتپه عوضی گرفته اید.( که من سطح آگاهی در آن روستا را بالاتر ارزیابی می کنم).

بگذریم که شک ندارم شما از توان اندیشیدن به زبان عزیزمان  ترکی آذری هم بهره چندانی ندارید..

کرسی شهرداری شهر دوستی اقوام ایرانی،_ ارومیه _جایگاه بزرگانی چون باکری ها و دکتر وکیل زاده ها و میرزا محمد صادق معزالدوله ها و… بوده است که هیچ گاه دنبال این نمایشات لوس و خنک شما در جلسه شورای شهر به جهت راضی کردن اقلیت معدود  جریانات  قوم گرای افراطی نبوده اند..

شما بر مبنای کدامین حق ، مجوز و جراتی در چالش با یک عضو شورای شهر، سخن گفتن به زبان ملی و رسمی ایران، فارسی را به چالش می کشید!؟

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

کین ره که تو میروی به ترکستان است

بعنوان یک ارومیه ای از اعضای شورای شهر ، اگر دارای ارزنی غیرت ایرانی گری هستند به جدیت خواستارم تا در راستای مبارزه و محکومیت اقلیت ورشکسته  ضد ایرانی  پانترک و پانکرد و محکومیت تفرقه افکنی قومی ، همین فردا شما را استیضاح و عزل کنند تا هم شما و هم قوم پرستان ضد وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران عزیز و آذربایجان سربلند بدانند ارومیه محل و عرصه نمایشهای  خنک و بیمزه قوم پرستانه هرگز نیست و هزاران خون پاک فقط در دهه های اخیر بر این خاک مقدس ریخته شده تا پرچم سه رنگ سبز و سپید و سرخمان هماره در اهتزار و اوج و اعتلا باشد.

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

می خواری و مستی ره و رسم دگری داشت

پیمانه نمی داد به پیمان شکنان باز

ساقی اگر از حالت مجلس خبری داشت

بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد

این شهر اگر دادرس و دادگری داشت

یک لحظه بر این بام بلاخیز نمی ماند

مرغ دل غم دیده اگر بال و پری داشت

در معرکه عشق که پیکار حیات است

مغلوب ٬ حریفی که بجز سر سپری داشت

سرمد، سر پیمانه نبود این همه غوغا

میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت

 

یادتان باشد روزگاری استالینی بود و سلیم و سلیمانی که ارومیه و آذربایجان را با سودای خام الحاق به خاک و خون کشید..‌

اما آذربایجانی، چه ترکزبان و چه کرد ، هیچ گاه ایرانیت خویش را فرونگذارد.

استالین و بازیچه های  رسوایش قادر به تضعیف زبان ملی در آذربایجان و ارومیه نشدند…اینها  را بروید ازمعمرین صاحب اعتبار شهرمان بپرسید.فرزندان همان پدران زنده هستند و نگذارید کاسه صبرشان لبریزشود.ا نپنداریدایران و زبان ملی بی صاحب است.زبان مادری مان را نیز اگر دوست داریم دوست داشتنی از جنس نگاه و سیره استاد شهریار است که می فرمود:

ترکی ما بس عزیز است و زبان مادری

لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان

شما با این رفتار های غلط ،به زبان مادری مان هم آسیب می زنید.

کوتاه مدتی هستید و خواهید رفت…بدون هیچ یاد و رد پا و اثر قابل توجهی…آنچه ماندنیست ایران خواهد بود و کیان و هستی ملی و یکپارچگی سرزمینی مان!

با جان و مال و هستی مان از ایرانیت آذرابادگان و ملیت و کیان ایرانی مان دفاع خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت مشتی یاوه گو و بدون فهم ملی،  وحدت ملی را مخدوش و آن را با ادعاهایی تحریک آمیز و توخالی  بالکانیزه کنند.

اگر گل باغدان آیریلسا

بولودلار داغدان آیریلسا

منیم ایستکلی آذربایجان

ایراندان آیریلماز

غیرتلی یورد آذربایجان

داغ دره ، دریاسی حیران

عشقیمن یولونا باغبان

گوزل وطن سنه قربان

منیم ایران، منیم ایران

افشین جعفرزاده

۲۰ مرداد ۱۳۹۸

نظرات