حل مسئله اتمی
دو گزینه، در لحظههای برگشت ناپذیر تاریخ
آلمان: دکتر حسن کیانزاد
به نظر می آید که در این میان، نبرد گرم تبلیغاتیی گسترده میان سران حکومت در ایران، اسرائیل و آمریکا، همچنین نهادهای اطلاعاتی و نظامی آنان برسر برنامه اتمی جمهوری اسلامی و تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران، با احتمال پذیرش بسته پیشنهادی گروه ۵+۱ و با پادرمیانی اتحاد اروپا و دیگر کارشناسان هسته ای و نظامی. که از «گزینه حمله نظامی» به درستی بگونه یک فاجعه در خاورمیانه با پی آمدهای غیرقابل کنترل و خسران آور آن در جهان، سخن میگویند، به سردی گراییده باشد. مشکلات اقتصادی جهان غرب با نوسانات روز بروز و فزایندهی بهای نفت به سبب نیازهای روزافزون نفتیی نه تنها آمریکا و اروپا، بلکه کشورهای در حال رشد مانند هندوستان و چین، خود عاملی است بازدارنده درجهت تنشزدایی بگونه کوشش های چندسویهی جهانی برای پایان دادن به جو حاکم تحریکات بحران آفرینی، که عناصر ماجراجو، خودسر و کینهجوی حکومت در ایران، پیگیر به آن دامن میزنند. در این راستا، هشدارهای هانس بلیکس رئیس پیشین آژانس جهانی انرژی اتمی و همچنین جانشین او آقای البرادعی و دیگر سیاستمداران و کارشناسان نهادهای سیاسی و نظامی جهانی و همچنین سران اتحادیه اروپا، بیتاثیر در روند و ادامهی گفتگوها بر سر یک راهیافت مشکل گشا، نبوده است.
در حاشیهی گرامیداشت از کنشهای جرج بوش سنیور رئیس جمهور پیشین آمریکا در گستره سیاست خارجی و بویژه پشتیبانی جدی او از وحدت آلمان در اکتبر ۱۹۸۹، از سوی هنریکیسینجر و بنیاداش پس از پایان مراسم و اهدای جایزه به او در شهر برلین درچهارم ژوئیه، روزنامه فرانکفورتر آلگماینه گفتوشنودی با هنری کیسینجر و فرانک اشتاین مایر، وزیر خارجه آلمان انجام داده، که اشاره به بخشهایی از آن در رابطه با ایران از اهمیت ویژه برخوردار است. خبرنگار با اشاره به اینکه بدون حضور روسیه نمیتوان مشکل برنامه اتمی را با ایران حل کرد، می پرسد: در نیمهی ماه ژوئن خاویرسولانا مسئول روابط خارجی اتحاد اروپا یک بسته پیشنهادی نوینی را از سوی پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، که دارای حق وتو می باشند به اضافه آلمان در اختیار مقامات مسئول حکومت ایران قرار دادند، این کوششها تاکنون چه فرایندی را به همراه داشته است؟ فرانک اشتاینمایر پاسخ میدهد: در حال حاضر هیچکس نمیتواند بگوید که پاسخ نهایی ایران چه خواهد بود. نشانههایی وجود دارند، که باید مورد ارزشیابی قرار بگیرند. یک نشانه، برخورد باز مسئوولین در ایران بهنگام دریافت بسته پیشنهادی است و اینکه سولانا توانست با رسانههای گروهی درباره آن گفتگو کند و این گفتگوها در آن رسانهها انتشار یافتند. به نظر میآید که ایران میخواهد بار دیگر در گستره سیاست جهانی فعالتر شود. از سوی دیگر میتوانیم بگوییم، که در رابطه با این مسئله، رهبری جمهوری اسلامی برخوردار از یک رویکرد «یگانه و بسته» نیست. براین پایه، راهکار این چنین خواهد بودکه ما باید مسئوولین مذاکرهکنندهی ایرانی را متقاعد سازیم، که تنها راه حل خردگرایانه و دوراندیشانه، آغاز گفت و شنودهایی است که مار ابه یک راهحل دیپلماتیک رهنمون شوند و نه نظامی.
آیا در این راستا موفق می شویم، پاسخاش از روشنی و حتمیت برخوردار نیست. اما اگر از سوی ایران هیچگونه پاسخ سازندهای که منوط به پذیرش پیشنهادات باشد، داده نشود باید که مسئله باردیگر در شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد شور قرار بگیرد. البته با پشتیبانی فعال روسیه و چین. در این باره هنری کیسینجر میگوید: من همواره این امکان ر اکه بتوان با استفاده از تحریمهای کوچک به عنوان «عامل فشار» به مقصودرسید، تردید داشتهام. من بر این باورم که مسئلهی اتمی را باید در یک گفتمان گستردهتری در بارهی نقش ایران و چگونگیی مناسبات ما با ایران بررسی کرد. خبرنگار میپرسد: مقصودتان اینستکه مذاکرات مستقم میان آمریکا و ایران انجام پذیرد، کیسینجر میگوید آری. از یکسو گفتگوی مستقیم بر سر یک موضوع معین و از سوی دیگر باید در این باره صحبت کنیم، که تا چه هنگام فرصت داریم که رویکردهای خومان را روشن کنیم نسبت به اینکه، اگر در رابطه با برنامه اتمی ایران به فرآیندی مثبت دست نیافتیم و در برابر آن نقطهی برگشت ناپذیر تصمیم قرار گرفتیم («the Point of no Return»)، آنهنگام چه باید کرد؟ ما نیاز به اتخاذ مواضع همخوانی داریم در باره اینکه اگر مذاکرات به نتیجه نرسیدند، چه باید کرد و کدامین برنامهی گسترده سیاسی را با همپیمانانمان هماهنگ در برابر ایران در پیش گیریم و آمریکاییها باید که در این راستا آماده برای همیاری و همکاری باشند. زیرا که اگر گفتگوها با شکست ربرو شوند، یک پرسش جدی پیش روی ما قرار میگیرد و آن اینستکه، «هیچکس نباید آبستراکت از حمله نظامی بگونهی یک راهحل سخن بگوید، اما ما میتوانیم پیرامون کاربُرد سختترین تحریمها بیندیشیم!! خبرنگار میپرسد، آیا آن هنگام روسها هم همراه خواهند شد، کیسینجر پاسخ میدهد: در پایان این پروسه، هنگامیکه روشن شود که ایران در لحظههای پایانی دستیابی به تولید تسلیحات اتمی رسیده و همچنین تاکنون تمام کوششها و تدابیر دیپلوماتیک برای حل مشکل بیاثر ماندهاند، آن هنگام روسها بخاطر منافع و خواستهای سیاست راهبردیشان آماده خواهند بود، برای حل مشکل، جدی با دیگران همکاری کنند. زیرا که آنها هم مرز با ایران مورد یک خطر مستقیم قرار میگیرند.
کیسینجر سپس با یادآوری از دوران مسئوولیتاش در وزارت خارجه آمریکا، میگوید، همیشه این فکر مرا مشغول میکرد که اگر رئیس جمهور یکروز آمد و گفت ما اکنون تمام امکانات دیپلوماتیک را به کار بستهایم و نتیجهای نگرفتهایم، آیا تنها راهی که برایمان باقی میماند استفاده از بمب اتمی نیست؟ ، من چه پاسخی میتوانستم بدهم؟ من میدانم، که از این ابزار کشتار جمعی تاکنون بهگونهی یک عامل تهدید و فشار سخن گفتهایم، اما تصور اینکه این تهدیدها وارد گستره عمل گردند و در یک روز میلیونها انسان جان خود را از دست بدهند، این یک مسئوولیت بزرگ انسانی و اخلاقی است، که در برابر ما قرار دارد. تاکنون هیچگاه آن شرایط پیش نیامده است، زیرا که تنها دو کشور در صورت کاربُرد تسلیحات اتمی از ریسک مساوی برخوردار بودند، « اما اگر ده تا پانزده کشور به این تسلیحات دست یابند که تنها با ما هم سرجدال ندارند، بلکه میان خودشان هم اختلاف وجود دارد، آنهنگام دیگر از تسلیحات اتمی، نمیتوان تنها با توجه به آوردههای فرازین و خطر همچنان استوار گزینهی حمله نظامی از یکسو و از سوی دیگر ارایهی بسته پیشنهادی، که حاوی امتیازات اقتصادی و سیاسی بسیار بویژه در رابطه با تحریمها میباشد، بگونه ای که – حتا برخی از نخبگان و دستاندرکاران رژیم چونان ولایتی از ضرورت پذیرش آن صریح سخن میگویند-، در این مرحله از شرایط حساس و لحظه های تصمیمگیری برگشتناپذیر تاریخ، دیگر سردمداران حکومت در ایران نمیتوانند بجای پاسخ منطقی به جامعهی جهانی، با وقتگذرانی و تحریک گماشتگان خود بمانند سالهای گذشته، همچنان بر طبل تبلیغات عوامفریبانه و شعاری و گوشآزار خود، از جمله «قبرکنی» برای سیصد و پنجاه هزار سربازان بیگانه و یا بستن تنگه هرمز، بکوبند و با رزمآیشی راکتهای کوتاه و مبانبُرد بگونه ابزار فشار و تهدید و بی توجه به مصالح ملی کشور، در لحظههای پایانی و برگشت ناپذیر تاریخ، با ناچیز شمردن حریف قدرتمند، شرایطی را سبب گردند، که باردیگر چونان جنگ هشتساله، فرایندی خفتآور را بر ملت ایران تحمیل گردانند.
با آگاهی بر واقعیتهای فرازین است که کسانی از دروننهادهای ساختاری و رهبری حاکمیت چون لاریجانی، مُتکی و ولایتی هریک به گونهای، برای حفظ «نظام» و به مخاطره نیفتادن موجودیت لرزان آن در صورت گزینهی «حملهنظامی» به پیشواز پذیرش «بسته پیشنهادی» رفته و به نظر می آید که در این راستا، ابایی هم از درگیری رودررو با احمدی نژاد و هواداران او درنیروهای بسیج و سپاه، نداشته باشند. در این میان اپوزیسیون دموکرات جمهوری اسلامی در درون و برون از میهنمان در کلیتاش، باید که راهکردهای خود را نسبت به «دوگزینهی» موجود، الف، بگونه پذیرش بسته پیشنهادی و ب، حمله نظامی، شفاف و بدور از شگردهای متداول سیاسی بیان بدارد. و به باور ما تنها گزینه در این لحظههای پایانی «تصمیمگیری» جز پذیرش راه حل پیشنهادی شورای امنیت سازمان ملل متحد، نمی تواند باشد، که ادامهی مذاکرات ثمربخشی را در جهت تعلیق غنیسازی اورانیوم و دادن امتیازات و رفعتحریمها بدنبال دارد. و برای اینکه، این امر انجام پذیرد باید که فشارهای چندسویهی نهادهای جهانی، سیاسی و اقتصادی نهتنها پیگیر دوام یابد، بلکه تشدید گردد تا سرانجام حکومتگران غاصب و غارتگر به حقوق ملت ایران، احتمال گزینهی حمله نظامی را جدی گرفته و با قبول «بسته پیشنهادی» ملت زیر ستم ایران را باردیگر ماجراجویانه، قربانی خواستهای قرون وسطایی مذهبی سیاسی خود، نسازند. از سوی دیگر باید به همه آن گروهها و فعالین سیاسی که «گزینه» حمله نظامی را در چالش با رژیم و برکناری آن بگونه یک «راهحل» به شمار میآورند، گفت، که بدور از تمام نابسامانیهای ناشی از تخریب و کشتار انسانی و بحران منطقهای چه اقتصادی و سیاسی، کشور ما با مخاطراتی گونهگون از جمله تمامیت سرزمینی و ستیزهای قومی و مذهبی و فرقهای روبرو خواهد گردید، که این خود میتواند بهانه ای گردد برای حکومتگران در جهت ایجاد فضای اختناق و سرکوب بیشتر و اقتدار حاکمیتی که خود، عامل اصلی «فاجعه» در سرزمین ایرانیان و منطقه میباشد.
۱۴ ژوییه ۲۰۰۸ برابر با ۲۴ تیرماه ۱۳۸۷
نظرات