خانه » تازه ها, مقالات » با اجازه بزرگ‌ترها بله!

با اجازه بزرگ‌ترها بله!
‫جمعه ۱۵ امرداد ۱۳۹۵

مجید بچاوی

آقای روحانی دریک برنامه تلویزیونی در شب سه‌شنبه در میان حرف‌های خود گفته: مسئله آب در کشور حیاتی است و با اجازه رهبر هشت میلیارد دلار برای حل مشکل آب از صندوق توسعه ملی برداشت می‌شود.
این از آن جمله حرف‌ها و افاضاتی است که خون آدم را به جوش می‌آورد. به نظر می‌رسد باید کمی درس جغرافیا و تاریخ به آقای روحانی داد و چند نکته را به ایشان یادآوری کرد.
اول: ایران سرزمینی نیمه‌خشک است که میزان بارندگی در آن یک‌سوم سطح جهانی است. ۸۴ درصد ایران خشک یا نیمه‌خشک است و ۵۰ درصد آن بیابان یا کوهستانی. اگر موضوع آب و اهمیت آن، در طول تاریخ هزاره‌ای ایران، همچون چهار دهه گذشته نادیده گرفته ‌شده بود امروز جایی به نام ایران در نقشه‌های جهان وجود نداشت؛ اتفاقی که به نظر می‌رسد مسؤولین نظام کمر همت به انجام آن بسته‌اند. ۲۰۰۰ سال پیش مردمان این سرزمین قنات را ابداع کرده‌اند، در سازه‌های باستانی بجا مانده کانال‌کشی‌های دقیق مهندسی‌شده‌ای وجود دارد و در نگارش تاریخ ایران برخی تارریخنگاران کار را به‌جایی رسانده‌اند که ادعا می‌کنند حکمرانان این سرزمین بر اساس توان آن‌ها برای مهندسی آب تعیین می‌شده‌اند. پس موضوع آب برای ما همیشه مسئله‌ای «حیاتی» بوده است و با کمی مطالعه نیاز به کشف آن پس از ۴ دهه حضور در بدنه نظام وجود نداشت.
دوم: مسئله آب در ایران از مرز الفاظ توخالی در پروژه پروپاگاندای جناحی بسیار جدی‌تر است. شوربختانه ما با جنگ آب مواجه هستیم که با سانسور خبری و سر در برف فروبردن حل نمی‌شود. خشک‌سالی‌های پی‌درپی طبیعی با مدیریت درست منابع آبی توسط متخصصین قابل‌کنترل بود و زمین‌ها را از دیو مرگ رهایی می‌بخشید؛ اما تکلیف متخصصین سال‌ها پیش با جمله «ما متعهد می‌خواهیم نه متخصص» تومارش پیچیده شده بود.
سوم: در حال حاضر در ایران در حدود ۵۰۰ سد در حال فعالیت هستند. ۱۰۰ سد در حال ساخت و ۴۰۰ طرح سدسازی در دست بررسی. ناگفته پیداست که این حجم از سدسازی در کشوری خشک توجیه منطقی و علمی ندارد. دریاچه ارومیه ۹۰ درصد آب خود را از دست داده و به رنگ خون درآمده است (تصویری از دریاچه ارومیه به رنگ سرخ توسط ناسا منتشر شده است) چراکه بر روی رگ‌های آب‌رسان به آن، ۱۴ رودخانه ورودی دریاچه ارومیه، در حدود ۴۰ سد ساخته‌ شده است. در بخشی دیگر از کشور دریاچه مهارلو، بختگان، پریشان، طشک، کافنر و… همگی خشک شده‌اند چراکه سدهای عظیم بر ورودی آب آن‌ها بسته شد و این دریاچه‌ها از سیراب شدن محروم و خشک کرده‌اند. آیا جناب روحانی درباره فاجعه سد گتوند اطلاع دارند؟ سدی که در مسیر مخزنش تپه نمک معروف به گچساران قرار داشت و با تمام هشدارهایی که داده شد قرارگاه خاتم‌الانبیا پرهزینه‌ترین پروژه سدسازی تاریخ کشور را انجام داد. آیا می‌دانید در حال‌ حاضر چند میلیون مترمکعب آب شور در پشت سد ذخیره شده که نتیجه‌اش چیزی جز شوری آب کارون به میزان ده برابر شوری اقیانوس نبوده است! از زمان ساخت سد تا اکنون ۱۷ تن نمک از برکات این سد وارد کارون شده و آب آشامیدنی و شاهرگ زندگی زمین‌های جلگه خوزستان را هرروز مسموم‌تر می‌کند. ناگفته نماند توجیه سدسازی‌ها تأمین برق است که عذری بدتر از گناه است. برای تأمین برق راه‌هایی دیگر ابداع و به وجود آمده است که به دلیل شاخ‌وشانه کشیدن چهل ساله نظام برای دنیا، و نیز ناتوانی مدیران ، مردم ایران از این فنّاوری‌ها بی‌بهره مانده‌اند.
چهارم: باوجود ابراز نگرانی‌های متعدد از سوی کارشناسان داخلی و خارجی درباره بحران آب جدای از سدسازی‌های مرگبار پدیده دریاچه‌های مصنوعی نیز قابل‌تأمل است. ازجمله می‌توان به دریاچه مصنوعی قم، چیتگر و عباس‌آباد اشاره کرد. چه توجیهی وجود دارد در سرزمینی با مشخصاتی که در بالا آمد در دل کویر استان قم دریاچه‌ای مصنوعی با ظرفیت ۳۳۰ میلیون مترمکعب آب! ساخته شده و از آب‌های زیرزمینی یا سدهای دور و نزدیک آب را تأمین کنیم؟ با توجه به نرخ بالای تبخیر در آن منطقه، بحران آب آشامیدنی برای شهرهای استان و هزینه انتقال آب به این دریاچه رییس مجلس با چه توجیهی روبان قرمز افتتاح را قیچی کرده و در کنار مسئولان بی‌خرد و بی‌لیاقت عکس یادگاری می‌گیرد؟ کدام‌یک در اولویت است: آب آشامیدنی یا جت اسکی وسط کویر؟ دریاچه چیتگر با ظرفیت هشت میلیون متر کعب آب پروژه بیمارگونه دیگری است. حجم تبخیر آب در این دریاچه سالانه دو میلیون مترمکعب است. به این دو مورد می‌توان پروژه دریاچه در حال احداث هنر در اراضی عباس‌آباد تهران را نیز اضافه کرد که اردشیر نوریان، مدیرعامل شرکت نوسازی عباس‌آباد(کذا!)، وسعت آن را ۲۲ هزار مترمربع عنوان کرده‌اند. با در نظر گرفتن کمبود آب آشامیدنی، خشک‌سالی‌های چند سال گذشته که گریبان ایران را گرفته، تخلیه چندین روستا در بخش‌های شرقی کشور به دلیل بی‌آبی و هزاران نشانه و اتفاق دیگر چه بهانه‌ای برای این کارها و عملکرد مسؤولین می‌توان تراشید؟ آیا توجیه «تلطیف هوا» که از زبان مجریان طرح‌ها درباره همه دریاچه‌های مصنوعی که در بالا نامشان آمد آورده شده روح و روان شما را نمی‌آزارد؟
نتیجه‌گیری: موارد بالا را می‌شد تا چند صد یا چند هزار هم ادامه داد ولی همه بارها گفته‌شده و هیچ‌وقت شنیده نشده‌اند. کمپانی جمهوری مافیا و شرکا به روش‌های گوناگون بی‌لیاقتی خود را در اداره جزئی‌ترین تا کلی‌ترین مسائل کشور اثبات کرده است. به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم همه آسیب‌های وارد آمده به کشور در چهار دهه گذشته را صرفا به بی‌عقلی حواله دهیم. این حجم از بلاهت آشکار و ضدیت با خرد غیرممکن است. تیشه‌ای که به ریشه‌های زیستی این سرزمین زده می‌شود محرک‌های دیگری نیز دارد. اینکه ریس قوه مجریه برای عشوه همچون نوعروسان با اجازه بزرگ‌تر مبلغی از پول خود مردم را برای درمان آفتی که خود و شرکایش برای این مردم و سرزمینشان به ارمغان آورده است درخواست می‌کند، مبلغی که یک‌صدم آنچه واقعا لازم است هم نیست، چیزی جز ادامه روند بلاهت و فرافکنی نیست. مردم این سرزمین هزاره‌ها کشاورزی کرده و درکنار تامین خورد و خوراک خود به کشورهای اطراف نیز صادرمی کرده‌اند و تا همین رژیم پیشین آثار مثبت آن در زمینه‌های مختلف دیده می‌شد. حواله کردن بحران بی‌آبی به کشاورزی فقط برای پرت کردن حواس از دلیل اصلی موضوع که همان بی‌لیاقتی افراد نظام است. نسبت میان این دو موضع چیست: درخواست رسانه‌های کمپانی فوق‌الذکر برای مصرف یک لیوان آب در مسواک زدن و از آن‌طرف ساخت دریاچه‌های مصنوعی در دل کویر و سدسازی‌های بی‌رویه بیمارگونه؟

مجید بچاوی

نظرات