قدمت نام خوزستان، پاسخی به پانعربیسم
علی عسکری
پانعربیسم در جهت تجزیه خوزستان از ایران، نخست هویت ایرانیِ خوزستان را هدف گرفته است. آنها برای دستیابی به این هدف به عنوان اولین قدم تلاش می کنند هویتِ ایرانی خوزستان را زدوده و با جعل و تحریف تاریخِ خوزستان، هویت عربی را جایگزین هویتِ اصیل ایرانی آن کنند.
امروز نیز این جریان با تبلیغات وسیعی از بیرون و درون کشور در حال بسط ایدئولوژی خود است.
در این مورد نمی شود نقش بیگانگان و قدرتهای استعماری جهان را در تقویت ایدئولوژی پانعربیسم در جهت تضعیف ایران و تجزیه خوزستان را نادیده گرفت. تلاش بیگانگان برای جداسازی خوزستان با دلایل و اهداف گوناگون مسبوق به سابقه بوده است.
نخستین تلاش توسط عثمانی ها در جهت جداسازی بخش هایی از خوزستان و الحاق آن به خلافت عثمانی در جلب نظر شیوخ عشایر عرب خوزستان ناکام ماند. پس از آن انگلیس در سال ۱۳۰۴ خورشیدی با حمایت از شیخ عبدالمحسن در جهت جداسازی خوزستان از ایران ناکام ماند. بعد از آن نیز طرح “دولت مستقل عربی خلیج(فارس) تحت الحمایه بریتانیا” و پس از آن تلاش های عبدالکریم قاسم نظامی چپگرای عراقی و جمال عبدالناصر مصری برای ضمیمه کردن خوزستان به وطن عربی و تلاشهای گروه های تجزیه طلب مانند نیروهای سازمان سیاسی خلق عرب مسلمان ایران، جبهه التحریر (شعبه حزب بعث در خوزستان) و گروه مجاهدین عرب مسلمان در اوایل انقلاب ۵۷، همگی ناکام ماندند.
امروز اما بازماندگان همان گروه های سیاسی تجزیه طلب اوایل انقلاب مانند سازمان سیاسی خلق عرب، جبهه التحریر و … در خارج از کشور در قالب گروهک هایی مانند “تضامن دمکراتیک اهواز” در لندن ، “حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز” در برخی کشورهای اروپایی و در داخل کشور با عناوینی پوششی مانند فعال مدنی، فعال فرهنگی و هویت طلب در حال فعالیت هستند.
یکی از تاکتیکهای پانعربیستها در جهت تغییر هویت ایرانیِ خوزستان به هویت عربی، تغییر نام اصیل و ایرانیِ خوزستان و برخی از شهرهای خوزستان است.
پانعربیسم مدعی است از زمان مهاجرت و هجوم مشعشعیان از عراق به خوزستان(قرن ۹ ه. ق)، نام عربستان بجای خوزستان رواج پیدا کرده و از آن تاریخ به بعد عربستان یگانه نام خوزستان کنونی بوده تا اینکه رضاشاه پهلوی، نام خوزستان را بر روی جغرافیای امروز خوزستان گذاشته است. اما با بررسی کتب، متون و اسناد تاریخی و سیاسی و همچنین بررسی نقشه های جغرافیایی می توان ادعای آنها را رد کرد و اثبات نمود چگونه نام خوزستان بعد از قرن ۹ ه. ق. تا به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی همواره نام اصلی استان خوزستان بوده است.
در این مطلب برانیم که با ارائه اسناد و منابع مهم تاریخی به بررسی قدمت و اصالت نام خوزستان از فرن ۹ ه. ق. تا دوره رضاشاه پهلوی بپردازیم.
نخست قدمت نام خوزستان از قرن ۹ تا ۱۳ ه. ق را در کتب تاریخی بررسی می کنیم:
قرن ۹ ه. ق
کتاب مطلع السعدین و مجمع البحرین:
مولف این کتاب کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی است (۸۱۶-۸۸۷ ه. ق). وی این کتاب را در شرح حوادث قلمروی ابوسعید ایلخانی و ابوسعید تیموری نوشته است. این کتاب یکی از مهمترین منابع شناخت تاریخ تیموریان است.
در این کتاب نام خوزستان که امروز نیز با همین نام شناخته می شود، بارها آمده است:
_ امیر شیخ حسن بازماندگان خواجه غیاث الدین محمد را طلب فرمود. و در رعایتشان مساعی … ، و امیر شیخ حسن در تبریز به عشرت مشغول شده و ندای انا ولاغیر برآورد. امرا هوای مخالف کرده، امیر محمود ایسن قتلع به “خوزستان” رفت و … [۱]
_ و امیر شیخ حسن بزرگ با جهان تیمورخان و لشکرهای بغداد و عراق عرب و دیاربکر و “خوزستان” بر عزم رزم ایشان …[۲]
قرن ۱۰ ه. ق
کتاب حبیب السیر فی اخبار افراد بشر:
این کتاب تالیف خواندمیر است که در طول سالهای ۹۳۰-۹۲۷ ه. ق. به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب، تاریخی مفصل از پیش و پس از اسلام تا چیرگی تیموریان و روی کار آمدن صفویان را شرح داده است.
در این کتاب واژه خوزستان پیوسته ضمن شرح رویدادهای پیش از اسلام و ایرانِ پس از اسلام ذکر شده است.
_مولف تحت عنوان “گفتار مربیان” از رویدادهای ایام سلطنت شاپور ذوالاکتاف می نویسد:
قیصر فرمود تا شاپور را در خام گاو گرفتند. آنگاه سپاه فراوان فراهم آورده … ، و قیصر در مملکت ایران ویرانی بسیار کرده در وقتی که به محاصره قلعه جندی شاپور از ولایت “خوزستان” مشغول بود … [۳]
_ در بیان رویدادهای زمان یعقوب لیث صفاری می نویسد: یعقوب به “خوزستان” گریخته آنجا لشکری جمع کرد. و در سنه خمس و ستین و ماتین باز روی بغداد آورد …[۴]
کتاب احسن التواریخ:
نویسنده احسن التواریخ حسن بیک روملو از نزدیکان شاه تهماسب و محمد خدابنده بوده است. وی در سال ۹۸۵ ه. ق. وفات یافته است. کتاب وی شرح اتفاقات و حوادث سلطنت شاهرخ تیموری تا انتهای دوران شاه اسماعیل دوم صفوی است.
در این کتاب نام خوزستان به عنوان سرزمین کنونی خوزستان آمده است.
_ از جمله وقایع سال ۸۵۸ ه. ق. فتنه سید محمد بن سید فلاح مشعشعی بود که چون دعوی امام زمانی کرده بود با آشوب و کشتار بر تمام “خوزستان” چون هویزه و دزفول و شوشتر استیلا یافت. [۵]
کتاب نقاوه الآثار فی ذکر الاخبار:
این کتاب نوشته محمود بن هدایت الله افوشته ای نطنزی در حدود سال ۹۹۸ ه. ق است. نطنزی مورخ زمان شاه عباس اول بود.
_در این کتاب متن نامه ای از “عبدالمومن خان به نواب پادشاه سکندر شأن فریدون مکان” آورده که در شرح آن به جوابیه آن که “به اشاره نواب شهریار کشورستان”، تصریح کرده است. در انتهای این جوابیه آمده است: … و اهل عیال ایشان را اسیر نموده به درگاه عالمپناه آوردند. و خود به نفس نفیس … با لشکرهای عراق و فارس و گیلان و مازندران و استرآباد و آذربایجان و “خوزستان” ممالک او را به نوعی قتل و غارت نماییم که … [۶]
_ در ادامه کتاب نویسنده در شرح وقایع ۱۰۰۶-۹۹۷ ه. ق. می نویسد: تا آنکه در تاریخ سنه ست و الف که خاطر عاطر نواب عالی مفاخر از ضبط و ربط مهمات گیلان … از عراق و آذربایجان و گیلان و مازندران و جرجان و کرمان و فارس و کوه گیلویه و “خوزستان” و از الوسات و احشامات و … [۷]
همچنین
_کتاب تاریخ ایلچی نظام شاه دکنی نوشته خورشاه ابن قباد الحسینی در سال ۹۷۰ ه. ق.
_ لب التواریخ نوشته یحیی بن عبداللطیف حسینی سیفی قزوینی در سال ۹۴۸ ه. ق.
_ تاریخ ابوالخیرخانی نوشته مسعود بن عثمان کوهستانی در سال ۹۴۷ ه. ق.
_ عالم آرای امینی نوشته قاضی فضل الله بن روزبهان خنجی در سال ۹۲۱ ه. ق.
به نام خوزستان اشاره های فراوانی شده است.
قرن ۱۱ ه. ق.
کتاب شرفنامه:
این کتاب در مورد تاریخ مفصل ایلات کرد می باشد که امیر شرف خان بدلیسی در سال ۱۰۰۵ ه. ق. آن را نوشته است.
در این کتاب به نام خوزستان بارها اشاره شده است.
_ در فصل دوم این کتاب می خوانیم: چنانچه از دیوان بغداد او را ناصرالدوله لقب نهادند. و او از دینور تا اهواز و “خوزستان” و بروجرد و اسدآباد و نهاوند از قلاع و جبال و صحاری آنجا … [۸]
_ در فصل سوم می خوانیم: ابقاخان بن هلاکوخان نسبت به اتابک یوسف شاه توجه خاصی داشت. زیرا وی در بعضی معارک و اسفار نسبت به ابقاخان خدمات پسندیده آورده، منظور نظر عنایت و التفات گشت و ایالت “خوزستان” و کوه گیلویه و شهر فیروزان و …[۹]
همچنین نویسنده کتاب یک بار در فصل چهارم و در ادامه کتاب در شرح احوالات “عزالدین کرشاسف بن نورالدین محمد” نیز از خوزستان نام برده است.
کتاب جامع مفیدی:
نویسنده این کتاب محمد مفید مستوفی بافقی است. این کتاب در سه جلد نوشته شده است.
_ در جلد اول آن می خوانیم: خلاصه کلام آنکه چون مدت بیست و پنج سال از سلطنت پادشاه شاه شجاع گذشت، و در بلاد ایران خصوصاً عراق عجم و فارس و کرمان و آذربایجان و “خوزستان” و کردستان با بعضی از ولایات خراسان که تختگاه سلاطین غزنوی و سنجری است لوای … [۱۰]
_ همچنین در جلد سوم می خوانیم: دیگر آنکه ابن ابی جلا روایت کرده که در بعضی از قرای اهواز “خوزستان” شخصی وفات یافت. چون جنازه او را برگرفتند، مرغی بر آنجا نزول کرده به زبان “خوزی” گفت که خدای تعالی این میت را … [۱۱]
کتاب فردوس در تاریخ شوشتر:
مولف این کتاب علاالملک حسینی شوشتری مرعشی از علمای قرن یازدهم ه. ق. است.
در این کتاب چهار مرتبه نام خوزستان به عنوان سرزمین کنونی خوزستان آمده است:
_ … و در “خوزستان” انهار بسیار است و اعظم آنها نهر شوشتر است که ملک شاپور شادروان آن را ساخت تا آب آن مرتفع شده و … و این شادروان از عجایب بناهای عالم است. [۱۲]
_ چون از استجماع اقسام فضل و کمال به شوشتر مراجعت نمود تمامی ولایت “خوزستان” در ملک تصرف و تسخیر سلاطین مشعشع انتظام یافته بود … [۱۳]
_ حضرت پادشاه غفران پناه شاه اسمعیل صفوی انارالله برهانه به تسخیر ممالک “خوزستان” متوجه شدند و چون بعد از کشتن سید علی والی “خوزستان” و تسخیر … [۱۴]
_ در معالجات آن موافقت آب و هوای ولایت “خوزستان” را رعایت فرموده اند.[۱۵]
کتاب خلاصه البلدان:
مولف این کتاب صفی الدین محمد بن محمد هاشم حسینی قمی است.
مولف کتاب به مناسبت ذکر اولاد علی بن الحسین از خوزستان نام برده است.
_ … و جعفر و حسین و ابراهیم که ایضاً به شهر قم به دروازه کمیدان مدفونند و از “خوزستان” به قم افتاده اند.[۱۶]
_ … اولیا قاهره درآمده همیشه فتح و تسخیر ولایت بصره که از یک طرف به عراق عرب و از طرف دیگر به ولایت “خوزستان” و فارس قلمرو همایون پیوسته پیشنهاد همت والا بود و … [۱۷]
قرن های ۱۲ و ۱۳ ه. ق.
کتاب دره نادری: نویسنده این کتاب میرزا مهدی خان استرآبادی منشی نادرشاه افشار است.
وی در شرح “در بیان طغیان محمدخان بلوچ و خاتمه کار آن بدبخت مغرور” از خوزستان نام برده است.
_ و چون اهل شوشتر دورق عصیان نوشیده و به موافقت محمدخان در مخالفت این دولت کوشیده، کالای فساد را انفاق و نافقه نفاق را انفاق داده بودند. انهم اتخذوا الشیاطین اولیا من دون الله و هم یحسبون انهم مهتدون آن ملک دلپذیر را که اصل “خوزستان” بود چون مصحف …[۱۸]
کتاب حقایق الاخبار ناصری:
این کتاب تالیف میرزا سید جعفرخان اهل خورموج است که تاریخ نگار دربار قاجار بوده است.
در این کتاب وی از خوزستان اینگونه یاد کرده است.
_ عباس قلیخان جوانشیر، معتمدالدوله وزیر دیوان عدلیه ابراهیم خان برادر کهتر مشارالیه … و به جهت اختلال امور لرستان و “خوزستان” حاجی علیخان ضیا الملک به رکاب نصرت انتساب احضار … [۱۹]
هچنین در کتابها و منابع تاریخی مانند:
_ مجمل التواریخ نوشته ابوالحسن ابن محمد امین گلستانه
_نامه عالم آرای نادری نوشته محمدکاظم وزیر مرو
_تاریخ جهانگشای نادری نوشته میرزا مهدی خان استرآبادی
_تاریخ گیتی گشای نوشته میرزا محمدصادق موسوی اصفهانی
_تاریخ زندیه نوشته علیرضا شیرازی
_منتخب التواریخ مظفری نوشته صدیق الممالک شیبانی
_منتظم ناصری نوشته محمد حسن خان اعتماد السلطنه
_المآثر و الآثار نوشته محمد حسن خان اعتماد السلطنه
_ناسخ التواریخ نوشته میرزا تقی خان لسان الملک سپهر کاشانی
_روضه الصفا نوشته رضاقلی خان هدایت
و … از خوزستان به عنوان سرزمین کنونی خوزستان نام برده اند.
در مکاتبات تاریخی_سیاسی نیز به بررسی نام خوزستان از قرن ۹ ه. ق. به بعد می پردازیم.
در بین اسناد و مکاتبات رسمی کشورها، بارها به نام خوزستان بر می خوریم. این مکاتبات در قیاس با متون تاریخی از اصالت و سندیت برخوردار هستند.
در این مقاله به سه نمونه از این اسناد و مکاتبات سیاسی اشاره می کنیم.
_ در سند رسمی فتح نامه شاهرخ بن سلطان محمد غازی، مشعر بر غلبه بر قرایوسف و مردن وی چنین می خوانیم:
فرزند ارجمند میرزا الوغ بک ادامه الله و ابقاه را مقرر نمودیم که در حفظ سمرقند توقف کرده، از احوال ماوراالنهر غفلت نورزد. اما … عساکر نصرت از اقصای ماوراالنهر و خراسان و زابل و کابل و سیستان و کرمان و مازندرانو طبرستان و فارس و “خوزستان” و عراق عجم و دیگر بلاد … [۲۰]
_ در یک سند تاریخی که طی نامه ای از اوزون حسن به سلطان محمد ثانی، پادشاه عثمانی نگاشته است، می خوانیم:
جناب امارت مآب ایالت نصاب … از جمله مخایل این معنی آنکه بعد از تسخیر ممالک … و اکنون به فیض الهی تمام مملکت “خوزستان” و فارس که از ایادی شیاطین خناس انتزاع نمودند … [۲۱]
_ در سند رسمی فتح نامه خوارزم که به دست سنجر بن ملکشاه صورت پذیرفت چنین می خوانیم:
معتاد بر دولت قاهره ثبت الله ارکانها عواید نصرت و تایید آسمانی و میامن فتح و ظفر ربانی است … به حضرت عراق و به جوانب اعزه و فرزندان ما اطال الله بقاهم و امرا و سپهسالاران و اولیا دولت در عراق و فارس و “خوزستان” و جملگی اطراف این ممالک … [۲۲]
در ادامه به قدمت نام خوزستان در اشعار شاعران قرن ۹ ه. ق. به بعد می پردازیم:
محتشم کاشانی شاعر قرن ۱۰ ه. ق در عهد صفویه در قصیده ای با نام “ایضا فی مدح” از خوزستان نام برده است.
در تو پوشانند اگر از عیب مردم صد لباس
کی شود پوشیده پیش خاطر او این هنر
کز نی خوش جنبش کلک تو در اوصاف او
میرود زین شکرستان تا به “خوزستان” شکر
وز ثنایش طبع مضمون آفرینش میکند
در تن شخص فصاحت هر زمان جان دگر
قاآنی شاعر قرن ۱۳ ه. ق. در قیصده ای در تعریف بهار و شکایت از یار و ستایش امیر کامگار حسین خان نظامالدوله، از خوزستان نام برده است
گر همی گفتمش ای ماه مرا ده دو سه بوس
ده و سی دادی و خواندی دو سه در وقت شمار
خلقگویند حکیمی به سوی “خوزستان”
آمد از هند و در آن شهر شکر کرد انبار
زان شکر کژدم جراره همیگشت پدید
تا ازان شهر شکر کس نخرد بار به بار
۱. نقشه ای مربوط به قرن ۱۲ ه.ق. (۱۸ میلادی) از امانوئل بوئن جغرافیدان انگلیسی که نام خوزستان در نقشه آمده است.
نظرات