خانه » تازه ها, مقالات » مهدی هاشمی رفسنجانی در نوار گفتگو با بیژن فرهودی که به دست وزارت اطلاعات افتاده است: داخل حکومت خودمون دموکراسیه! ولی خارج از حکومت دیکتاتوریه!

 

مهدی هاشمی رفسنجانی در نوار گفتگو با بیژن فرهودی که به دست وزارت اطلاعات افتاده است: داخل حکومت خودمون دموکراسیه! ولی خارج از حکومت دیکتاتوریه!

کیهان آنلاین – ۲۹ امرداد ۹۳ – مهدی هاشمی: همین دعواها جمهوری اسلامی را نگهداشته. این دعواها منجر به ثبات این حکومت شده چون مردم این دعواها را دموکراسی می‌بینند. جنگ زرگری نیست واقعا دعواست. داخل حکومت خودمون دموکراسیه ولی خارج از نخبگان سیستم دیکتاتوری است. خامنه‌ای این گونه دعواهارو تشویق هم می‌کنه. همه نخبگان می‌دونن که تا کجا باید پیش بروند. یعنی اصولی را پذیرفتن.این انتخابات‌ها جمهوری اسلامی را سر پا نگه داشته. اما در انتخابات قبلی آقای موسوی اصول را رد کرد. حتی بابام هم اصول را رد کرد و دعوایی که شد مشروعیت را زیر سوال برد. اینا با ما خیلی بدن چون میگن شما از بازی خارج شدید. ما میگیم شما از بازی خارج شدید چون انتخابات باید سالم باشه در میان خودمون!

 

Mehdi-Hashemi-Rafsanjani

بیژن فرهودی: آنچه در زیر می خوانید نکات برجسته گفتگویی است که دو سال پیش در لندن با مهدی هاشمی بهرمانی فرزند علی اکبر هاشمی رفسنجانی داشتم. ‪کوته زمانی بعدبیژن فرهودی از این دیدار، مهدی از بیم اجرای حکم دادگاه انتاریوی کانادا که در پرونده شکایت هوشنگ بوذری از وی صادر شده بود دوره دکترای خود را در دانشگاه آکسفورد ناتمام گذاشت و بعد از سه سال دوری از ایران به کشور بازگشت.

به دنبال بازگشت مهدی هاشمی رفسنجانی به تهران، قوه قضاییه فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به خاطر پاره‌ای اتهامات امنیتی اقتصادی به زندان انداخت اما بعد از مدتی او با قید وثیقه آزاد شد.

قضیه مهدی هاشمی رفسنجانی فرصتی فراهم ساخت برای آن دسته از دشمنان و رقبای خانواده رفسنجانی که از تریبون‌های مختلف به ویژه مجلس اسلامی او را به باد انتقاد بگیرند و از دستگاه قضاییه خواستار پیگیری قاطعانه اتهامات وارده به این آقازاده برجسته جمهوری اسلامی شوند.

دیدار من با مهدی هاشمی رفسنجانی که به درخواست وی انجام شد قرار نبود حالت مصاحبه داشته باشد اما کوته زمانی پس از شروع، تبدیل به نوعی گفت و شنود شد که طی آن درباره یک رشته مسایل جاری کشور صحبت کردیم. بسیاری اوقات این مکالمه توأم با پرسش‌های چالشی من از مهدی هاشمی بود.

در همان ابتدای گفتگو از مهدی سوال کردم آیا دارد این گفتگو را ضبط می‌کند و او با قهقهه اظهار داشت: من؟ من از شما باید بپرسم! او اضافه کرد که ما «شورت ترم» فکر نمی‌کنیم. ما سی ساله تو حکومتیم و اگر یکی از این خلاف‌ها بکنیم هیچ کس با ما حرف نمی‌زند.

من اما از آنجا که نمی‌خواستم از مهدی هاشمی رفسنجانی به اصطلاح رودست بخورم محض احتیاط این گفتگو را با گوشی تلفنم ضبط کردم بدون آنکه آن را در جایی پخش کنم. تا اینکه اخیرا از یک منبع موثق شنیدم که نسخه‌ای از این گفتگو به دست وزارت اطلاعات افتاده و حتی یک کپی آن در دست بازجوی مهدی هاشمی رفسنجانی قرار دارد! پس معلوم شد که وی بر خلاف آنچه مدعی شده بود، این گفتگو را ضبط کرده است!

اینک من برای جلوگیری از سوء استفاده رژیم از این گفتگو و احیانا تحریف آن، تصمیم به انتشار بخش‌هایی از آن، که در آنها صدای هر دویمان قابل فهم بوده است، گرفته‌ام.

پس از آغاز گفتگو از او درباره شکایت‌های جداگانه هوشنگ بوذری و کاوه موسوی پرسیدم. بوذری شاکی مهدی هاشمی در پرونده‌ای است که به شکنجه شدن توسط وی برای واگذاری شرکت مشاوره نفتی‌اش همراه با ۵۰ میلیون دلار مربوط می‌شود و دادگاه انتاریو در کانادا که بوذری شکایت خود را در آنجا تسلیم دادگاه کرده بود حکمی ۱۲ میلیون دلاری علیه مهدی هاشمی صادر کرد. بسیاری بر این باورند که علت بازگشت ناگهانی مهدی هاشمی به ایران و ناتمام گذاشتن دوره دکترا در دانشگاه آکسفورد، ترس از اجرای همین حکم بوده است. کاوه موسوی نیز حقوقدان در دانشگاه آکسفورد است که اعتقاد دارد مهدی با پارتی بازی و دادن رشوه توانست در دوره دکترای این دانشگاه ثبت نام کند.

-خوب حالت چطوره؟

-ما خوب…

-برنامه‌های تلویزیونی را تماشا می‌کنی؟

-یک کم بی بی سی و یه کم صدای آمریکا… برنامه تفسیر شما رو می‌بینم.

-از وضعیت خودت در رابطه با شکایت‌های موسوی و بوذری بگو.

-موسوی که مزخرف میگه… بوذری مهم نیست… حکم غیابی گرفته از اون دادگاه… اون تو خیاله اینو من بگم…

-الان تو آکسفورد تحصیلت ادامه داره و کلاس میری؟

-کلاس نمیرم اصلا…

-مکاتبه‌ایه؟

-مگه نشونت ندادم نامه رو… دو صفحه نامه دارم از آکسفورد که ازم معذرت‌خواهی کردن…

-چرا منتشرش نکردی؟

-بی بی سی گفت… بی بی سی یه گزارش داشت… بررسی کرد… با من مصاحبه کرد.

-من ندیدمش… کی پخش شد؟

-همون یه سال پیش…

-من یک سال پیش را کاری ندارم… من دارم راجع به مقاله‌ای صحبت می‌کنم در اون روزنامه… که بهت زنگ زدم…

-اون مزخرفه… روزنامه نوشته بود که آقای حاج شیخ الاسلام [دکتر رضا شیخ الاسلامی اولین استاد مطالعات ایرانی در آکسفورد] گفته که من پول نمیدم… روزنامه به من زنگ زد گفتم اگر شیخ الاسلامی بخواد چنین پولی بده من خودم از اکسفورد میام بیرون! نه اون مزخرفه…

دو سال پیش آقای موسوی شکایت کرده بود… آکسفورد همه ما رو جمع کرد با من ۱۲ ساعت مصاحبه کرد بعد یک نامه داد که به تو اتهام زدن ولی ما هیچ دلیلی نداریم که این اتهامات درست باشه. برات نامه‌شو می‌فرستم [تا به امروز چنین نامه‌ای از مهدی هاشمی دریافت نکرده ام]… اذیت می‌خواست منو بکنه… این جریان خیلی به نفع من شد تو آکسفورد… رییس قبلی و رییس فعلی آکسفورد و یه آقای دیگری با من جلسه گذاشتن و گفتن این جریان نشون داد به ما که تو انقدر استعداد داری که بهتره تمام دانشکده با تو کار بکنن و تو بهتر از یک استاد میتونی همه را سورپرایز کنی!

-تو مقیم آکسفوردی یا دوبی؟

-آکسفورد.

-با بابات تماس داری؟

-آره، هر شب حرف می‌زنیم.

-آیا بابات بعد از ابقا در پست رییس مجمع تشخیص مصلحت هنوز مغضوبه؟ خامنه‌ای چرا ابقاش کرد؟ آیا خامنه‌ای می‌ترسید هاشمی کاری کنه؟

-نه… این دو دلیل داشت… آقای هاشمی این پستش مهم نیست و خوب پا می‌شد می‌رفت قم و می‌شد رییس بزرگترین گروه اپوزیسیون کشور… این به نفع آقای خامنه‌ای نبود که هاشمی را ابقا کنه [نکنه]. البته بابام که این کار را نمی‌کرد… این عاطفیه… پنجاه ساله دوستند با هم… تمام کارهایی که با هاشمی کردن آقای خامنه‌ای گفت که من نکردم… قوه قضاییه کرد و من دخالتی نکردم.

-تو اینو باور می‌کنی؟

-نه، باور نمی‌کنم . ولی اگر اینو نمی‌گفت جواب آخوندهای دیگه کشور رو چی میتونست بده؟… تمام آخوندهای بزرگ دوست بابام هستن از طبسی گرفته تا امامی کاشانی و تمام آیت‌الله‌های قم…چیز ساده‌ای نیست تو ایران با هاشمی…

-من همیشه معتقد بودم که پدرت از ارکان اصلی این نظامه و شیشه حیات رژیم دستشه…

-پدر من قوه عاقله کشوره، تو نقاط بحرانی مواظب کشوره البته تا شش هفت سال پیش، وجودش در مسائل بحرانی کشور تضمین کننده بود هرچند، الان وجودش مثل آن دوران تضمین کننده نیست. از سال ۶۸ تا ۷۰ همه‌کاره آقای هاشمی بود.

-پدرت به «رسماجانی» شهرت یافته [که این اشاره‌ای به ترورهای مخالفان در دوران ریاست جمهوری اوست] درزمان پدرت بیشترین تعداد ترورشخصیت‌های سیاسی و مدنی اجتماعی اتفاق افتاد چیزی حدود ۲۷۰ ترور که در فیلم مستند «جنایت مقدس» رضا علامه‌زاده به آن پرداخته شده.

-این واژه را شماها سکه زده‌اید اصلا درست نیست. قبول ندارم. لیست بیاورید نشان دهید.

-یکی از این افراد شاپور بختیار بود که در زمان بابات ترور شد.

-در مورد بختیار، معتقدم پدر خبر داشتند. اولاً مرگ بختیار وصیت آیت‌الله خمینی بود. دوم اینکه بختیار دلیل حمله به ایران بود. در دادگاهی به ریاست آیت‌الله یزدی، اوبه عنوان یک مجرم جنگی شناخته شد. اسنادی ارائه شده که نشان می‌دهد بختیار به نزد صدام رفته و او را برای حمله به ایران تحریک کرده بوده.

-آیا بابات از ترس جلب شدن توسط اینترپول خارج نمیره؟

-نه اینطور نیست. بابام رد نوتیس اینترپول نداره. بابام هرگز به خارج سفر نکرده [توضیح مصاحبه‌کننده: هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری‌اش به چندین کشور از جمله شوروی پیشین، عربستان و چند کشور خاور دور سفر کرده بود اما بعداز ماجرای ترور بختیار و بمب‌گذاری آرژانتین و قرار گرفتن در لیست سرخ اینترپول دیگر از ایران خارج نشد]. ده بار شیراک دعوتش کرد نرفت. بابا اندونزی، مالزی رفت، کشورهای غربی نرفت. از او دعوت زیادی هم می‌شد، میتران هم از او دعوت کرده بود… به چه علت نرفت؟ چون گفت اگر من برم خارج می‌فهمند که من کاره‌ای نیستم و نمی‌تونم قول بهشون بدم.

-بابات ارتش خصوصی داره؟

-نه، نداره. محافظانش از بچه‌های سپاه هستن… از افراد خود آقای خامنه‌ای…

-تو فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستی آیا خودت را هم جزئی از نظام می‌دانی؟

-خیر، خودم رو جزیی از حکومت نمی‌دانم.‌‌ همان طور که می‌دانید حکم دستگیری من به خاطر ماجرای انتخابات است. اینها معتقدند که من پشت پرده تمامی وقایع انتخابات را سازماندهی کردم در حالی که مردم خودشان بیرون آمدند و به خیابان‌ها ریختند. سه میلیون نفری که بیرون اومدند به خاطر علاقه‌شون به آقای موسوی بود. اگر آقای خامنه‌ای ما را به زندان بفرستد به ضررش خواهد بود.

-حتما به عنوان یکی از اعضای وابسته به این نظام، به ولایت فقیه معتقد هستی؟

-نه، التزامی به ولایت فقیه ندارم، پدرم هم مخالف است. به گفته پدرم این موضوع دارای اشکال است. او در یک سخنرانی به این نکته اشاره کرده اما اگر بگویم با نظام جمهوری اسلامی مخالفم دروغ گفته‌ام. من معتقدم اصلاحیه برای قانون اساسی نوشته شود. قانون اساسی ما بر اساس قانون اساسی فرانسه نوشته شده. رئیس جمهور معاون ولایت فقیه ماست، نخست وزیر معاون رئیس جمهور است. اشکال این بخش از قانون اساسی این است که در آن اشاره شده که ولایت فقیه نباید زمان داشته باشد. اگر ولی فقیه هشت یا ده سال بماند خبرگان کار خود را به خوبی انجام نمی‌دهد. قانون اساسی ما به خاطر این موضوع مشکل دارد.

-هنوز هم معتقدی که رشوه ۱۵ میلیون دلاری استات اویل به حساب شرکت شما واریز نشده؟

-بار‌ها گفتم، من ۱۵ میلیونی نگرفتم این یک قرارداد بوده، تمام دنیا بررسی کرده، رئیس جمهور اذربایجان را متهم کردند. این موضوع از سوی پلیس نروژ و سوئیس و اف بی ‌آی امریکا بررسی شد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ همه چیز زندگی من مشخص است. من هیچ جا در خارج کشور حتی یک خانه هم ندارم، به نام هیچ کس ندارم. این موضوع واقعا دروغ است. یک قران از این مبلغ به حساب من واریز نشده. حتی آن طور که شایعه است در کانادا خانه‌سازی نداریم.

-با گذشت سی و چند سال از انقلاب، هنوز از هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از میلیاردرهای معروف در ایران یاد می‌شود. این جوک را شنیده‌ای که میگن بابات گفته ما نشسته بودیم یهو دیدیم ایران افتاد وسط زمین‌های ما… آیا این ثروت جدّ اندر جدّ به خانواده شما رسیده؟

-پدر من من قبل از انقلاب هزار تا زمین داشت ۹۸۰ قطعه از این زمین‌ها را بخشید به طلاب، ۲۰ قطعه بقیه را داد به بچه‌هایش، یک زمین بیرون قم بود، جای خوبی قرار داشت با سه نفر شریک شد، آقای تولیت و عمویم، آن زمان آن وقت یک میلیون متر زمین را متری یک ریال خریدند. در‌‌ همان زمان پیش از انقلاب قیمت آن زمین‌ها یک باره گران شد.

-می‌گویند تو و پدرت و بقیه خانواده پول هنگفتی به جیب زده‌اید و آن را به خارج فرستادید. حقیقت داره؟

-نه، دروغ محض است. درست مثل اینکه می‌گفتند شاه ۲۵ میلیارد دلاربرده. شاه چیزی نبرده بود. قبول؟

-قبول داری اینو که شاه چنین ثروتی نبرده بود؟

-قبول دارم اینو… شاه همون تخمینی که میگن درسته ۵۰ میلیون برده بود. یه مشت آدم‌های دست دو بیشتر پول خارج کردن. جمهوری اسلامی هم همینطوره… آدم‌های دست دو خیلی بردن… مثل این آقای خاوری… صدتا مثل خاوری هستن. الان این آقای رضا پهلوی کجا زندگی میکنه؟…(پوتومک)… خوب بیایین مقایسه کنید… دو تا زندگی رو مقایسه کنید، حتی من حاضرم هر چی دارم با رضا پهلوی عوض کنم و تو هم بشو وکیل بین ما!

-تو از اون پولدارتری!

-نه به خدا… به والله نه… من حاضرم هرچی دارم با او معاوضه کنم … تو بشو وکیل.

-ولی پیداکردن اموال تو مثل پیدا کردن یک سوزن در انبار کاهه…

-نه، اصلا اینطور نیست، ماهمه چیزمون ثبته. وکیل می‌گیریم ثروت‌ها رو پیدا کنه.

-میگن عباس یزدی خزانه‌دارته؟

-نه بابا، مزخرف میگن.

-مهدی، تو خدای تکذیبی!

-بگم خزانه دار منه؟ خوب نیست دیگه!

-آره دیگه، تو احتیاجی نداری به خزانه‌دار… پولی نداری!

-نه، نه اینکه ندارم… من وضعم خوبه، زندگیم رو می‌چرخونم، ولی عددهایی که اینها میگن نیست.

-همین که تو انگلیس کار نمی‌کنی…

-چطور کار نمی‌کنم؟ من حقوق می‌گیرم اینجا. ماهی هفت/هشت هزار پوند می‌گیرم. دانشگاه آزاد کار می‌کنم. ما ۸ تا شعبه داریم خارج کشور. من دایم به اینها سر می‌زنم. من خرجم ماهی ده/یازده هزار پونده… خرج خودم و خانمم تهران، ما خونه زندگی داریم… خرج بچه دارم ماهی هزار پوند… خرج دانشگاه آکسفورد دارم، سالی ۱۵ هزار پونده…

  • آقا، تو زبان انگلیسی‌ات در چه وضعیه؟

-من زبان انگلیسیم ایلتس‌ام ۶ بود وقتی رفتم… الان ۷ هست. هفته پیش امتحان دادم فکر کنم هفت و نیم.

-تزت رو خودت می‌نویسی به انگلیسی یا میدی برات ترجمه کنن؟

-خودم می‌نویسم. نمیشه تز را ترجمه کرد. من ۱۰ صفحه‌اش را دادم ترجمه، دیدم نمیشه ازش دفاع کرد.

-می‌دونی که شاهزاده [رضا پهلوی] در حال تلاش برای تشکیل نهادی به نام شورای ملّی است. آیا به این تلاش بهایی می‌دهی. فکر می‌کنی به جایی برسه؟ آیا در ایران [در حکومت] از شاهزاده می‌ترسند؟

-آره می دونم… بچه خوبیه… نه، به جایی نمی‌رسه، ولی همین که تلاش دارد تا نیرو‌ها را به یک سمت جلب کند کار خوبیه، ولی اینوری‌ها همه با هم دعوا دارند. نه نمی‌ترسن…

-شنیدم از مادرش بیشتر می‌ترسن.

-نه… اینا از هیچ کی نمی ترسن… از کسی می‌ترسن که بتونه ارگنایز کنه. تا موقعی که تنها باشی و دو هزار تا فحش هم بدی کاریت ندارن.از من اما می‌ترسن… چون می‌تونم ارگنایز [سازماندهی] کنم. من می‌تونم به اعتبار نامم از خیلی پولدارای دنیا به راحتی ۵۰ میلیپن پول جمع‌آوری کنم . پلان که داشته باشی کمک مالی میدن…

-پلان برای براندازی؟ در خارج یا داخل؟

-برای هر کاری… همین خارج هم.

-شما کانادا خانه‌سازی ندارید؟

-هیچی نداریم.

-جزیره نخل چی؟ اونجا سرمایه‌گذاری ندارید؟

-نه… هیچی نداریم… نخل مال دولت اماراته.

-شما خارج ایران هیچی ندارید؟

-نه، هیچی نداریم. من یه حساب تو دوبی دارم.

-حاج آقا چی؟

-حاج آقا به چه دردش میخوره؟ پس فردا می‌میره…

-وضع سلامت بابات چطوره؟

-خوبه…

-خامنه‌ای وضع سلامتش چطوره؟ می‌گفتن سرطان پروستات داره و زیاد زنده نخواهد موند.

-سرطانش خوب شد.

-دپرسیون هم میگن داره.

-آره، بعضی موقع‌ها داره.

-میگن تریاک هم میکشه؟

-نمی‌دونم، سیگار و پیپ می کشه تریاک و موادشو من خبر ندارم، من ندیدم .الان سیگار و پیپ می‌کشه، دیدم. کسی ندیده تریاک بکشه… میگن ولی کسی ندیده… من نمیگم آره یا نه…. هر وقت می‌اومد خونه ما شب‌ها تو اتاق من می‌خوابید. خامنه‌ای بعضی وقتا خونه نیاوران می‌خوابه چهار پنج تا خونه داره، شب‌ها بیشتر مواقع در پاستور می‌خوابه.

-این دعواها بین روسای قوا واقعیه یا جنگ زرگری است؟

-همین دعواها جمهوری اسلامی را نگهداشته. این دعواها منجر به ثبات این حکومت شده چون مردم این دعواها را دموکراسی می‌بینند. جنگ زرگری نیست واقعا دعواست. البته این دعواها در میان خودشونه… داخل حکومت خودمون دموکراسیه… اینا در میان خودشون دموکراسی دارن ولی خارج از نخبگان سیستم دیکتاتوری است. خامنه‌ای این گونه دعواهارو تشویق هم می‌کنه. همه نخبگان می‌دونن که تا کجا باید پیش بروند. یعنی اصولی را پذیرفتن.دوره قبل ۴۰ میلیون نفر اومدن رای دادن، قبل اون ۳۰ میلیون اومدن به آقای خاتمی رای دادن. این انتخابات‌ها جمهوری اسلامی را سر پا نگه داشته. اما در انتخابات قبلی آقای موسوی اصول را رد کرد. حتی بابام هم [علی اکبر هاشمی رفسنجانی] اصول را رد کرد و دعوایی که شد مشروعیت [نظام] را زیر سوال برد. اینا با ما خیلی بدن چون میگن شما از بازی خارج شدید. ما میگیم شما از بازی خارج شدید چون انتخابات باید سالم باشه در میان خودمون.

-واقعا فکر می‌کنی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تقلب شده؟

-من معتقدم اگر انتخابات به مرحله دوم می‌رفت موسوی برنده می‌شد. من آمار دارم رأی موسوی بیشتر بود در مرحله اول، ‪. موسوی در مرحله اول دو درصد جلوتر از احمدی نژاد بود حدود ۴۸ به ۴۶…

-چه قراری بین خودتون گذاشته بودید؟ قرار بود کی انتخاب بشه؟

-گفتیم هر کی رأی بیشتر آورد.

-پس چرا نذاشتن؟

-خریت کردن… می‌دونی چرا این انتخابات بحران‌ساز شد؟ آقای خامنه‌ای [همراه با خنده] می‌خواست بابای منو بیرون کنه و موسوی هم بیرون کنه…

-فکر می‌کنی این حکومت تا کی دوام بیاره؟

-سی ساله اینور آبی‌ها میگن امسال این حکومت میره. این حکومت سه تا پایگاه داره: پول که دارن، یک رهبر قدرتمند که دارن و یه تعداد هم ساپورتر. ممکن است فشار خارجی از یک حدی بیشتر بشه از مدل‌های مختلف اتفاقاتی رخ دهد ولی به این راحتی‌ها نیست کار ایران [رژیم] تمام بشه. خارجی‌ها ممکنه بروند روی مدل لیبی یا کشورهای دیگه کار کنن و تحریم‌های سنگین رخ بده. امریکایی‌ها تمام سعی‌شونو می‌کنند که جواب بگیرند.

-فکر نمی‌کنی که اگر دستگاه‌های امنیتی در داخل شکاف بین‌شون پیش بیاد و اعتصابات بشه در داخل؟

-از داخل سیستم گزینشی قویست در بخش‌های امنیتی. هر کس استخدام شود تا پنج نسل‌شون معلوم هست چه کسانی هستند در این سیستم بزرگ شده‌اند. البته اگر تحریم‌ها سنگین بشه و خارجی‌ها برن رو مدل‌های مختلف مثل مدل لیبی کار کنن ممکنه اتفاقی بیافته ولی نه با این بچه‌بازی‌ها. برای تعویض حکومت چند مدل داریم مثل مدل یوگسلاوی، مدل عراق و… مدل عراق مُرده… مدل لیبی احتیاج به مجوز شورای امنیت داره، اگر روس‌ها کوتاه بیان جواب میده، حملات نظامی از بالا و استفاده از نیروهای داخلی نه خارجی، مثل کردها، و مردم برن تو خیابون.

 

http://kayhanlondon.biz/fa/1393/05/29/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7/

نظرات